پشت پرده آتش‌ بس: آیا می‌توان به آتش‌بس ایران و اسرائیل اعتماد کرد؟

در تاریخ ۳ تیر ۱۴۰۴ (۲۴ ژوئن ۲۰۲۵)، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، از طریق شبکه اجتماعی تروث سوشال اعلام کرد که توافقی برای آتش‌بس میان ایران و اسرائیل حاصل شده است؛ توافقی که به «جنگ ۱۲روزه» پایان داد. این آتش‌بس که طبق گزارش‌ها با میانجی‌گری آمریکا و قطر شکل گرفت، پس از درگیری‌های شدید نظامی از ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ (۱۳ ژوئن ۲۰۲۵)، برقرار شد؛ زمانی که رژیم اسرائیل حملات گسترده‌ای را علیه تأسیسات نظامی و هسته‌ای ایران آغاز کرد. این درگیری‌ها که شامل حملات موشکی ایران به پایگاه‌های نظامی اسرائیل و پاسخ‌های متقابل بود، منطقه را در آستانه یک جنگ تمام‌عیار قرار داد. بااین‌حال، آتش‌بس اعلام‌شده، هرچند شکننده، امیدهایی را برای کاهش تنش‌ها ایجاد کرده است.

ازاین‌رو، در این مطلب، با رویکردی فاندامنتال به بررسی ابعاد سیاسی و اقتصادی این آتش‌بس می‌پردازیم. همچنین، در ادامه، از منظر سیاسی، نقش میانجی‌ها، فشارهای بین‌المللی و شکنندگی توافق را تحلیل می‌کنیم. از دیدگاه اقتصادی نیز تأثیرات این آتش‌بس را بر بازارهای جهانی، به‌ویژه بازار نفت، تجارت منطقه‌ای و بازارهای مالی بررسی خواهیم کرد. دراین‌بین، پرسش اساسی این است که آیا این آتش‌بس می‌تواند به ثبات منطقه‌ای منجر شود یا صرفاً یک توقف موقت در چرخه‌ای از تنش‌های مداوم است؟

زمینه سیاسی: ریشه‌های درگیری و شکل‌گیری آتش‌بس

آتش‌بس میان ایران و اسرائیل در بستری از تنش‌های طولانی‌مدت و درگیری‌های مستقیم اخیر شکل گرفت. این توافق که با فشارهای بین‌المللی و میانجی‌گری فعال قطر به دست آمد، نتیجه تقابل نظامی بی‌سابقه‌ای بود که منطقه را در معرض خطر یک جنگ گسترده قرار داد. برای درک پایداری این آتش‌بس، لازم است ریشه‌های درگیری، نقش میانجی‌ها و عوامل سیاسی مؤثر بر آن بررسی شود.

آغاز درگیری‌های مستقیم

درگیری میان ایران و اسرائیل، در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، با عملیات نظامی رژیم صهیونیستی تحت‌عنوان «طلوع شیران» آغاز شد. بر اساس گزارش‌ها، نیروی هوایی اسرائیل در پنج موج حمله، تأسیسات هسته‌ای و نظامی ایران، از جمله سایت‌های مرتبط با برنامه هسته‌ای و پایگاه‌های فرماندهان ارشد را هدف قرار داد. این حملات که با عملیات مخفی موساد علیه سامانه‌های پدافند هوایی ایران همراه بود، به تخریب زیرساخت‌های کلیدی و ترور برخی از فرماندهان نظامی و دانشمندان هسته‌ای منجر شد. ایران در پاسخ، موشک‌هایی را به‌سوی پایگاه‌های نظامی و شهرهای اسرائیل شلیک کرد؛ از جمله حمله‌ای به بئرشبع که تعدادی کشته و زخمی برجای گذاشت.

این درگیری مستقیم که از جنگ نیابتی طولانی‌مدت میان دو طرف به یک تقابل آشکار تبدیل شد، نتیجه نگرانی‌های اسرائیل از برنامه هسته‌ای ایران و تلاش آن برای تغییر توازن قدرت منطقه‌ای بود. پس از حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل، این رژیم استراتژی خود را بر تضعیف محور مقاومت، شامل حزب‌الله، حماس و حوثی‌ها متمرکز کرد. این استراتژی در سال ۲۰۲۴ با تهاجم به لبنان و در سال ۲۰۲۵ با حملات مستقیم به ایران شدت گرفت.

نقش میانجی‌گری قطر و فشارهای آمریکا

آتش‌بس اعلام‌شده نتیجه تلاش‌های دیپلماتیک فشرده، به‌ویژه از سوی قطر و ایالات متحده، بود. بر اساس گزارش اکسیوس، پس از حمله موشکی ایران به پایگاه العدید آمریکا در قطر، ایران از طریق قطر پیامی به کاخ سفید ارسال کرد؛ مبنی بر اینکه حملات بیشتری انجام نخواهد داد. کاخ سفید نیز از طریق قطر اعلام کرد که به این حمله پاسخ نظامی نمی‌دهد و آماده ازسرگیری مذاکرات است. شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، نخست‌وزیر قطر، نقشی کلیدی در این میانجی‌گری ایفا کرد و مذاکراتی میان آمریکا، اسرائیل، قطر و ایران برای تعیین مفاد آتش‌بس انجام شد.

دونالد ترامپ که این آتش‌بس را «توقف کامل و فراگیر جنگ» توصیف کرد، از ایران به‌دلیل اطلاع‌رسانی پیشاپیش درباره حملاتش به پایگاه العدید و محدود‌کردن دامنه واکنش تشکر کرد. بااین‌حال، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، تأکید کرد که هیچ پیشنهاد رسمی برای آتش‌بس پذیرفته نشده، اما ایران آماده است در صورت توقف حملات اسرائیل تا ساعت ۴ صبح به وقت تهران، عملیات نظامی خود را متوقف کند. این اختلاف در روایت‌ها نشان‌دهنده شکنندگی توافق است؛ زیرا هر دو طرف یکدیگر را به نقض آتش‌بس متهم کردند.

فشارهای سیاسی داخلی و بین‌المللی

از منظر سیاسی، آتش‌بس تا حدی نتیجه فشارهای داخلی و بین‌المللی بر هر دو طرف بود. در اسرائیل، محدودیت‌های تسلیحاتی و فشارهای اقتصادی ناشی از حملات موشکی ایران به شهرهای کلیدی، مانند تل‌آویو و حیفا، دولت را به پذیرش آتش‌بس واداشت. هزینه‌های بالای تسلیحات پیشرفته و خسارات اقتصادی ناشی از اختلال در فعالیت‌های تجاری، این رژیم را در موقعیتی بسیار دشوار قرار داد. از سوی دیگر، حمایت ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه از اسرائیل با محدودیت‌های لجستیکی و سیاسی مواجه بود که ادامه جنگ را برای اسرائیل دشوارتر کرد.

در ایران، علی‌رغم خسارات وارده به زیرساخت‌های هسته‌ای و نظامی، انسجام ملی در برابر تهدید خارجی تقویت شد. بااین‌حال، قطعی گسترده اینترنت در شهرهای بزرگ، مانند تهران و اصفهان، که به‌دلیل آسیب به زیرساخت‌ها و محدودیت‌های دولتی اعمال شد، نشان‌دهنده چالش‌های داخلی بود. فعال‌شدن خدمات استارلینک توسط اسپیس‌اکس برای ایران نیز به‌عنوان تلاشی برای دور‌زدن این محدودیت‌ها گزارش شد.

شکنندگی آتش‌بس

شکنندگی این آتش‌بس از همان روز اول آشکار شد. درحالی‌که آتش‌بس از ساعت ۷:۳۰ صبح به وقت تهران آغاز شد، گزارش‌هایی از شلیک موشک از ایران به بئرشبع و حملات هوایی اسرائیل به تهران به گوش رسید که البته ایران آن را تکذیب کرد. هر دو طرف یکدیگر را به نقض توافق متهم کردند که نشان‌دهنده بی‌اعتمادی عمیق و پیچیدگی‌های اجرای آتش‌بس است. بااین‌حال، این توافق به‌عنوان گامی برای جلوگیری از گسترش درگیری به یک جنگ منطقه‌ای مورد استقبال قرار گرفت.

تحلیل اقتصادی: پیامدهای آتش‌بس بر بازارهای جهانی و منطقه‌ای

آتش‌بس اعلام‌شده میان ایران و اسرائیل، تأثیرات قابل توجهی بر بازارهای جهانی و منطقه‌ای داشت. از بازار نفت که به‌شدت به ثبات خاورمیانه وابسته است تا بازارهای مالی و تجارت منطقه‌ای، این توافق موقت چشم‌انداز اقتصادی را دستخوش تغییر کرد. در این بخش، به بررسی تأثیرات این آتش‌بس بر بازار نفت، تجارت منطقه‌ای و بازارهای مالی، به‌ویژه ارزهای دیجیتال، پرداخته می‌شود و عواملی کلیدی را که می‌توانند پایداری این بازارها را تحت‌تأثیر قرار دهند، تحلیل خواهد شد.

تأثیر بر بازار نفت

به‌جرئت می‌توان گفت که بازار نفت بیشترین تأثیر را از تحولات خاورمیانه می‌پذیرد. در این بخش، به تغییرات بازار نفت در زمان جنگ و آتش‌بس بین ایران و اسرائیل می‌پردازیم.

کاهش موقت قیمت‌ها

اعلام آتش‌بس، در ۳ تیر ۱۴۰۴، منجر به کاهش قابل توجه قیمت نفت در بازارهای جهانی شد. بر اساس گزارش‌های رویترز، قیمت نفت خام برنت پس از اعلام آتش‌بس تا حدود ۶۵ دلار در هر بشکه کاهش یافت که نشان‌دهنده کاهش نگرانی‌ها از اختلال در عرضه نفت خاورمیانه بود. ایران، به‌عنوان یکی از تولیدکنندگان کلیدی اوپک، نقش مهمی در عرضه جهانی نفت دارد. درگیری‌های نظامی اخیر، به‌ویژه حملات اسرائیل به زیرساخت‌های ایران، نگرانی‌هایی را درباره توقف صادرات نفت این کشور ایجاد کرده بود. بنابراین، آتش‌بس، با کاهش احتمال اختلال در عرضه، به تثبیت نسبی بازار کمک کرد.

بااین‌حال، تحلیلگران هشدار می‌دهند که این کاهش قیمت می‌تواند موقتی باشد. شکنندگی آتش‌بس و گزارش‌های نقض آن، از جمله اتهامات اسرائیل به ایران مبنی بر شلیک موشک به بئرشبع و حملات هوایی اسرائیل به تهران، می‌تواند به‌سرعت اعتماد بازار را تضعیف کند. در صورت ازسرگیری درگیری‌ها، قیمت نفت ممکن است دوباره افزایش یابد؛ به‌ویژه اگر تنگه هرمز که حدود ۲۰درصد از تجارت جهانی نفت از آن عبور می‌کند، تحت‌تأثیر قرار گیرد.

چشم‌انداز بلندمدت

در بلندمدت، پایداری آتش‌بس می‌تواند به کاهش فشار تحریم‌ها بر ایران کمک کند. بر اساس گزارش‌ها، آمریکا به چین اجازه داده است تا خرید نفت از ایران را ادامه دهد که می‌تواند به افزایش صادرات نفت ایران و تقویت اقتصاد این کشور منجر شود. این امر همچنین می‌تواند رقابت در بازار نفت را افزایش دهد و فشار بر قیمت‌ها را حفظ کند. بااین‌حال، هرگونه نقض آتش‌بس یا تشدید تنش‌ها می‌تواند این چشم‌انداز را معکوس کرده و به نوسانات شدید در بازارهای انرژی منجر شود.

تأثیر بر تجارت منطقه‌ای

علاوه‌بر بازار نفت، تجارت منطقه‌ای از درگیری‌های بین ایران و اسرائیل تأثیر می‌پذیرد. در این بخش، به بررسی تأثیرات جنگ و آتش‌بس بر تجارت منطقه‌ای خواهیم پرداخت.

فرصت‌های جدید برای همکاری

آتش‌بس، هرچند موقت، می‌تواند به بهبود روابط تجاری ایران با کشورهای همسایه، به‌ویژه کشورهای حوزه خلیج فارس، کمک کند. مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، در گفت‌وگویی با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، اعلام کرد که ایران آماده حل‌وفصل مسائل با آمریکا بر پایه چارچوب‌های بین‌المللی است. این اظهارات، همراه با میانجی‌گری قطر، امیدها برای کاهش تنش‌های منطقه‌ای را افزایش می‌دهد.

کشورهای عربی خلیج فارس، به‌ویژه امارات و عربستان که از ثبات نسبی سیاسی و اقتصادی برخوردارند، می‌توانند از این آتش‌بس به‌عنوان فرصتی برای گسترش نفوذ دیپلماتیک و تجاری خود استفاده کنند. به‌گفته نیو شین‌چون، استاد دانشگاه نینگ‌شیا، این کشورها به‌دلیل بی‌طرفی دیپلماتیک و توسعه اقتصادی، برندگان اصلی این درگیری بوده‌اند. آتش‌بس می‌تواند به افزایش تجارت منطقه‌ای، به‌ویژه در حوزه‌های انرژی و زیرساخت، منجر شود؛ به‌شرطی که تنش‌های نظامی دوباره شعله نگیرد.

چالش‌های پیش‌رو

با وجود این فرصت‌ها، چالش‌های متعددی بر سر راه تجارت منطقه‌ای وجود دارد. خسارات وارده به زیرساخت‌های ایران، از جمله تأسیسات هسته‌ای و نظامی، هزینه‌های بازسازی سنگینی را به اقتصاد این کشور تحمیل کرده است. علاوه‌بر آن، قطعی گسترده اینترنت در شهرهای بزرگ ایران، مانند تهران و اصفهان که به‌دلیل آسیب به زیرساخت‌ها و محدودیت‌های دولتی اعمال شده، می‌تواند به اختلال در فعالیت‌های تجاری و ارتباط با شرکای منطقه‌ای منجر شود. 

تأثیر بر بازارهای مالی و ارزهای دیجیتال

بازارهای جهانی، خصوصاً رمزارزها نیز به این آتش‌بس واکنش نشان داده‌اند و باید به‌صورت دقیق مورد مطالعه قرار گیرند.

بازگشت اعتماد به بازارهای مالی

آتش‌بس اعلام‌شده تأثیری مثبت بر بازارهای مالی جهانی داشته است. شاخص‌های بورس در اروپا و آسیا پس از اعلام آتش‌بس رشد محدودی را تجربه کردند که نشان‌دهنده کاهش ریسک‌های ژئوپلیتیکی بود. در بازار ارزهای دیجیتال نیز ارزهایی مانند اتریوم و کاردانو شاهد افزایش ۶ تا ۸.۶درصدی بودند که به بازگشت اعتماد سرمایه‌گذاران نهادی نسبت داده می‌شود. این رشد به‌دلیل کاهش نگرانی‌ها از گسترش درگیری‌های منطقه‌ای و تأثیر آن بر اقتصاد جهانی بود.

بااین‌حال، تحلیلگران معتقدند که این رشد ممکن است شکننده باشد و نقض‌ آتش‌بس می‌تواند به‌سرعت اعتماد سرمایه‌گذاران را تضعیف کند. در صورت تشدید تنش‌ها، انتظار می‌رود که سرمایه‌گذاران به‌سمت دارایی‌های امن‌تر، مانند طلا و اوراق قرضه دولتی، حرکت کنند که می‌تواند فشار نزولی را بر بازارهای سهام و ارزهای دیجیتال وارد کند.

ریسک‌های مرتبط با نوسانات

بازارهای مالی به‌شدت به اخبار مربوط به آتش‌بس حساس هستند. این عدم قطعیت می‌تواند به نوسانات شدید در بازارهای مالی بینجامد؛ به‌ویژه در بخش‌هایی که به ثبات خاورمیانه وابسته‌اند. بنابراین، سرمایه‌گذاران باید با احتیاط عمل کنند و سناریوهای مختلف، از جمله احتمال ازسرگیری درگیری‌ها را در نظر بگیرند.

نتیجه‌گیری موقت

آتش‌بس ایران و اسرائیل، اگرچه در کوتاه‌مدت به کاهش قیمت نفت، بهبود تجارت منطقه‌ای و رشد بازارهای مالی منجر شده، اما پایداری آن همچنان مورد تردید است. عوامل سیاسی، ازجمله بی‌اعتمادی میان طرفین و نقش نیروهای نیابتی، می‌توانند به‌سرعت این دستاوردها را معکوس کنند. در بخش بعدی، به تحلیل عمیق‌تر عوامل سیاسی و ژئوپلیتیکی مؤثر بر پایداری آتش‌بس و پیامدهای بلندمدت آن می‌پردازیم.

عوامل ژئوپلیتیکی: پایداری آتش‌بس و چالش‌های پیش رو

آتش‌بس اعلام‌شده میان ایران و اسرائیل نه‌تنها تحت‌تأثیر عوامل سیاسی و اقتصادی داخلی، بلکه به‌شدت متأثر از پویایی‌های ژئوپلیتیکی منطقه‌ای و بین‌المللی است. نقش قدرت‌های جهانی، نیروهای نیابتی و رقابت‌های منطقه‌ای در شکل‌گیری و پایداری این توافق تعیین‌کننده خواهد بود. ازاین‌رو، در ادامه، به بررسی عوامل ژئوپلیتیکی مؤثر بر آتش‌بس، از جمله نقش نیروهای نیابتی، دخالت قدرت‌های جهانی و پیامدهای احتمالی برای ثبات منطقه‌ای می‌پردازیم و چالش‌هایی را که می‌توانند این توافق را به خطر بیندازند، تحلیل می‌کنیم.

نقش نیروهای نیابتی در شکنندگی آتش‌بس

حضور نیروهای نیابتی در منطقه و درگیری مکرر آن‌ها با اسرائیل یکی از چالش‌های پیش روی صلح است. نادیده‌گرفتن این تأثیر ما را از دست‌یابی به یک تحلیل جامع دور می‌کند.

تأثیر گروه‌های نیابتی ایران

یکی از مهم‌ترین چالش‌های پایداری آتش‌بس، نقش نیروهای نیابتی ایران، به‌ویژه حزب‌الله لبنان، حوثی‌های یمن و گروه‌های مقاومت در عراق و سوریه است. ایران در دهه‌های گذشته از طریق حمایت از این گروه‌ها، نفوذ خود را در منطقه گسترش داده و از آن‌ها به‌عنوان ابزاری برای تقابل غیرمستقیم با اسرائیل و متحدانش استفاده کرده است. بر اساس گزارش‌ها، حتی پس از اعلام آتش‌بس، فعالیت‌های حزب‌الله در مرزهای لبنان و اسرائیل ادامه یافته که می‌تواند به‌عنوان نقض غیرمستقیم توافق تفسیر شود.

حوثی‌های یمن نیز در هفته‌های اخیر حملات خود را به کشتی‌های تجاری در دریای سرخ افزایش داده‌اند که به‌گفته تحلیلگران، می‌تواند بخشی از استراتژی ایران برای حفظ فشار بر اسرائیل و متحدان غربی‌اش باشد. این اقدامات، حتی اگر مستقیماً به ایران نسبت داده نشوند، می‌توانند بهانه‌ای برای اسرائیل فراهم کنند تا آتش‌بس را نقض کرده و حملات جدیدی را آغاز کند. به‌گفته نیو شین‌چون، استاد دانشگاه نینگ‌شیا، این گروه‌های نیابتی به ایران امکان می‌دهند تا بدون درگیری مستقیم، فشار ژئوپلیتیکی خود را حفظ کند، اما این استراتژی خطر شعله‌ورشدن دوباره تنش‌ها را افزایش می‌دهد.

پاسخ اسرائیل به نیروهای نیابتی

اسرائیل نیز سابقه‌ای طولانی در هدف‌قراردادن نیروهای نیابتی ایران دارد. حملات هوایی اسرائیل به مواضع حزب‌الله در لبنان و گروه‌های مورد حمایت ایران در سوریه در سال‌های ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ نشان‌دهنده تلاش این کشور برای تضعیف نفوذ ایران است. پس از آتش‌بس، گزارش‌هایی از حملات محدود اسرائیل به مواضع حزب‌الله در جنوب لبنان به گوش رسید که اگرچه به‌طور رسمی نقض آتش‌بس تلقی نشد، اما نشانه‌ای از ادامه تنش‌های غیرمستقیم است. این اقدامات می‌توانند به‌سرعت آتش‌بس را به خطر بیندازند؛ به‌ویژه اگر ایران آن‌ها را به‌عنوان نقض توافق تفسیر کند.

دخالت قدرت‌های جهانی

از ابتدای آغاز جنگ ۱۲روزه، قدرت‌های جهانی به‌شکل‌های متفاوتی در درگیری‌های جاری دخالت داشته‌اند. برخی از آن‌ها صرفاً به ابراز نگرانی پرداخته‌اند و بعضی دیگر کمک‌هایی مستقیم یا مانند آمریکا حمله نظامی داشته‌اند.

نقش ایالات متحده

ایالات متحده نقشی محوری در شکل‌گیری آتش‌بس ایفا کرد؛ اما انگیزه‌های آن بیش از آنکه به صلح منطقه‌ای مربوط باشد، به نظر می‌رسد با اهداف سیاسی داخلی و استراتژیک مرتبط است. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، این آتش‌بس را به‌عنوان یک دستاورد دیپلماتیک برجسته کرد. با‌این‌حال، گزارش‌ها نشان می‌دهد که آمریکا به‌دلیل محدودیت‌های لجستیکی و سیاسی، از‌جمله فشارهای کنگره و کاهش منابع تسلیحاتی، تمایلی به درگیری مستقیم در منطقه ندارد. این موضوع به تصمیم کاخ سفید برای عدم پاسخ نظامی به حمله ایران به پایگاه العدید منجر شد.

علاوه‌بر آن، اجازه آمریکا به چین برای ادامه خرید نفت از ایران نشان‌دهنده تلاش برای کاهش تنش‌های اقتصادی با ایران است. این تصمیم می‌تواند به‌عنوان بخشی از استراتژی گسترده‌تر آمریکا برای جلوگیری از تشدید درگیری‌ها و حفظ ثبات در بازارهای جهانی دیده شود. بااین‌حال، این رویکرد ممکن است با فشارهای اسرائیل و متحدانش، مانند بریتانیا و فرانسه که خواستار موضع سخت‌گیرانه‌تری علیه ایران هستند، در تضاد باشد.

نقش چین و روسیه

چین و روسیه، به‌عنوان حامیان سنتی ایران، نقشی مهم در معادلات ژئوپلیتیکی منطقه دارند. چین که به‌دلیل خرید نفت از ایران ذی‌نفع اقتصادی است، از آتش‌بس استقبال کرد و آن را فرصتی برای تقویت روابط تجاری با ایران دانست. روسیه نیز که ازطریق همکاری‌های نظامی و سیاسی با ایران نفوذ خود را در خاورمیانه گسترش داده، از این آتش‌بس به‌عنوان فرصتی برای کاهش فشارهای بین‌المللی بر ایران حمایت کرد. بااین‌حال، هردو کشور نسبت به پایداری آتش‌بس تردید دارند و معتقدند که بدون یک توافق جامع‌تر، ازجمله مذاکرات هسته‌ای، ثبات منطقه‌ای دست‌نیافتنی خواهد بود.

پیامدهای ژئوپلیتیکی برای منطقه

این آتش‌بس پیامدهایی عمیق بر توازن قدرت و ثبات منطقه‌ای دارد. به همین خاطر، در این بخش، به بررسی تأثیرات این توافق بر روابط منطقه‌ای، رقابت‌های ژئوپلیتیکی و خطر تشدید تنش‌ها می‌پردازیم.

تأثیر بر توازن قدرت

آتش‌بس، حتی اگر موقت باشد، می‌تواند توازن قدرت را در منطقه تحت‌تأثیر قرار دهد. کشورهای عربی خلیج فارس، به‌ویژه عربستان و امارات، از این آتش‌بس به‌عنوان فرصتی برای تقویت جایگاه دیپلماتیک خود استفاده کرده‌اند. میانجی‌گری قطر و اظهارات مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، درباره آمادگی برای حل‌وفصل مسائل با آمریکا، نشان‌دهنده پتانسیل برای گفت‌وگوهای منطقه‌ای است. بااین‌وجود، رقابت‌های ژئوپلیتیکی میان ایران و کشورهای عربی، به‌ویژه در زمینه‌هایی، مانند یمن و عراق، همچنان مانعی برای همکاری گسترده‌تر است.

خطر تشدید تنش‌ها

یکی از بزرگ‌ترین خطرات ژئوپلیتیکی، احتمال نقض آتش‌بس توسط یکی از طرفین یا نیروهای نیابتی آن‌هاست. بی‌اعتمادی عمیق میان ایران و اسرائیل، همراه با سابقه نقض توافق‌ها، احتمال ازسرگیری درگیری‌ها را افزایش می‌دهد. به‌عنوان مثال، اتهامات اسرائیل به ایران مبنی بر شلیک موشک به بئرشبع و حملات هوایی متقابل، نشان‌دهنده شکنندگی این توافق است. 

چشم‌انداز آینده

پایداری آتش‌بس به عوامل متعددی بستگی دارد؛ از جمله توانایی میانجی‌ها در حفظ گفت‌وگو میان طرفین، تعهد قدرت‌های جهانی به جلوگیری از تشدید تنش‌ها و کنترل نیروهای نیابتی. در کوتاه‌مدت، آتش‌بس می‌تواند فضایی برای مذاکرات دیپلماتیک، به‌ویژه در مورد برنامه هسته‌ای ایران، فراهم کند. بااین‌حال، بدون یک چارچوب جامع‌تر که شامل تضمین‌های امنیتی برای هر دو طرف باشد، این توافق در معرض فروپاشی است. 

پایداری آتش‌بس و چشم‌انداز آینده

آتش‌بس اعلام‌شده در ۳ تیر ۱۴۰۴ (۲۴ ژوئن ۲۰۲۵) میان ایران و اسرائیل، هرچند به کاهش موقت تنش‌ها منجر شده، اما پایداری آن به عوامل متعدد سیاسی، ژئوپلیتیکی و اقتصادی بستگی دارد. این بخش به بررسی موانع پیش روی پایداری این توافق، نقش عوامل داخلی و خارجی در حفظ یا نقض آن و سناریوهای احتمالی آینده می‌پردازد.

نقش میانجی‌ها و قدرت‌های جهانی

میانجی‌گری قطر و فشارهای ایالات متحده نقشی کلیدی در شکل‌گیری آتش‌بس داشتند، اما توانایی این بازیگران برای تضمین پایداری آن محدود است. قطر، با میانجی‌گری شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، توانست گفت‌وگوهایی را میان ایران، اسرائیل و آمریکا تسهیل کند. بر اساس گزارش اکسیوس، پس از حمله موشکی ایران به پایگاه العدید در قطر، ایران ازطریق قطر پیامی به کاخ سفید مبنی بر عدم انجام حملات بیشتر ارسال کرد. کاخ سفید نیز اعلام کرد که به این حمله پاسخ نظامی نمی‌دهد. این میانجی‌گری، همراه با فشارهای دیپلماتیک آمریکا، به آتش‌بس منجر شد.

بااین‌حال، ایالات متحده که تحت‌فشارهای داخلی و محدودیت‌های لجستیکی قرار دارد، تمایلی به درگیری مستقیم نشان نداده است. دونالد ترامپ این آتش‌بس را به‌عنوان دستاوردی دیپلماتیک معرفی کرد، اما تحلیلگران معتقدند که انگیزه‌های سیاسی داخلی، نقش مهمی در این تصمیم داشته‌اند. 

سناریوهای آینده و پیامدها

آینده آتش‌بس به توانایی طرفین در پرهیز از اقدامات تحریک‌آمیز و همکاری بازیگران بین‌المللی بستگی دارد. در این بخش، سناریوهای خوش‌بینانه و بدبینانه را بررسی خواهیم کرد.

سناریوی خوش‌بینانه

در بهترین حالت، آتش‌بس می‌تواند به مذاکرات گسترده‌تر منجر شود. اظهارات مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، درباره آمادگی برای حل‌وفصل مسائل با آمریکا، پتانسیل گفت‌وگوهای دیپلماتیک را نشان می‌دهد. اگر این آتش‌بس به کاهش تحریم‌های اقتصادی منجر شود، ایران می‌تواند روابط تجاری خود را با کشورهای خلیج فارس، مانند عربستان و امارات، تقویت کند. میانجی‌گری قطر و حمایت چین و روسیه می‌تواند این روند را سرعت ببخشد. چنین سناریویی نیازمند تعهد همه طرف‌ها به پرهیز از اقدامات نظامی و تمرکز بر دیپلماسی است.

سناریوی بدبینانه

در سناریوی بدبینانه، نقض آتش‌بس توسط یکی از طرفین یا نیروهای نیابتی می‌تواند به ازسرگیری درگیری‌ها منجر شود. اگر اسرائیل حملات خود به مواضع ایران یا گروه‌های نیابتی‌اش را از سر بگیرد، ایران ممکن است با پاسخ‌های موشکی یا اقدامات غیرمستقیم واکنش نشان دهد. این امر می‌تواند منطقه را به‌سمت یک جنگ گسترده‌تر سوق دهد؛ با پیامدهای ویرانگر برای اقتصاد جهانی، به‌ویژه بازار نفت که می‌تواند شاهد افزایش قیمت‌ها تا بیش از ۱۰۰ دلار در هر بشکه باشد.

سخن پایانی

آتش‌بس ۳ تیر ۱۴۰۴ فرصتی را برای کاهش تنش‌های منطقه‌ای و بهبود شرایط اقتصادی، ازجمله کاهش قیمت نفت به حدود ۶۵ دلار در هر بشکه و رشد بازارهای مالی، فراهم کرده است. بااین‌حال، خود این آتش‌بس و آینده آن همچنان در هله‌ای از ابهام قرار دارد. از طرفی، خصومت ایران و اسرائیل چنان ریشه‌دار است که بعید است در بلندمدت بار دیگر شاهد یک تنش مستقیم یا غیرمستقیم نباشیم. هرچند از سمت دیگر، هم اقتصاد ایران و هم اقتصاد اسرائیل توان و کشش یک جنگ فرسایشی بلندمدت را ندارد.

جنگ اخیر باعث شد هردو طرف توان نظامی و دفاعی هم را بهتر از قبل بشناسند و در نتیجه بتوانند در صورت وقوع مجدد تنش‌ها، احتمالا پاسخ‌های دقیق‌تری بدهند. در نهایت، آینده این آتش‌بس به توانایی طرفین در اعتمادسازی و همکاری بازیگران بین‌المللی بستگی دارد. سرمایه‌گذاران و سیاست‌گذاران نیز باید با احتیاط عمل کنند و سناریوهای مختلف، از دیپلماسی تا درگیری را در نظر بگیرند.

آرمین یوسفی
در آغاز کلمه بود؛ در انتها نیز کلمه‌ای بیش از ما نمی‌ماند. من، آرمین یوسفی، نزدیک به دو دهه است که به نگارش داستان، شعر و فیلم‌نامه مشغولم. دو کتاب ادبی منتشر کرده‌ام و برگزیده چندین جشنواره ادبی و جایزه کتاب سال شده‌ام. همچنین، تحصیلاتم را در مقطع کارشناسی ارشد سینما ادامه داده و به نگارش نقد فیلم مشغول بوده‌ام. آشنایی من با بازارهای مالی از رمزارزها و معامله‌گری آغاز شد و با تولید محتوا در این حوزه شکلی جدی‌تر به خود گرفت. حالا چندسالی می‌شود که نگارش درباره بازارهای مالی به بخشی جدانشدنی از زندگی‌ام تبدیل شده است.

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات مرتبط
خطر vpn رایگان

به گزارش دلتا کالج؛ در عصری که حریم خصوصی دیجیتال به یکی از گرانبهاترین کالاها تبدیل شده،...