هنر تبدیل بحران به فرصت؛ داستان قوی سیاه

صبح پانزدهم مارس ۲۰۰۸، جیمز یک سرمایه‌گذار چهل ساله بود که تمام دارایی‌اش را در سهام بانک‌های آمریکایی گذاشته بود. او صبحانه‌اش را می‌خورد که خبر ورشکستگی لمن برادرز را شنید. ظرف دو هفته، ۶۵ درصد سرمایه‌اش به باد رفت. شب‌ها نمی‌توانست بخوابد. همسرش از او خواست که هر چه مانده بود بفروشد و از بازار خارج شود. اما جیمز تصمیم دیگری گرفت.

او به جای فروش در کف بازار، شروع به مطالعه کرد. تاریخ بحران‌های مالی را بررسی کرد و فهمید که هر بحران بزرگ، فرصتی استثنایی برای کسانی بوده که جرأت داشتند برخلاف جمعیت حرکت کنند. جیمز باقیمانده پس‌اندازش را برداشت و شروع به خرید سهام شرکت‌هایی کرد که قیمت‌شان به یک دهم ارزش واقعی‌شان رسیده بود. پنج سال بعد، سرمایه او ۸ برابر شده بود. این همان چیزی است که نسیم طالب آن را قوی سیاه می‌نامد، رویدادی غیرمنتظره که می‌تواند دنیا را تغییر دهد.

قوی سیاه اصطلاحی است که برای توصیف رویدادهایی به کار می‌رود که سه ویژگی دارند: کاملاً غیرمنتظره هستند، تأثیری عظیم بر جهان می‌گذارند و پس از وقوع، همه فکر می‌کنند که می‌توانستند آن را پیش‌بینی کنند. حملات یازده سپتامبر، بحران مالی ۲۰۰۸، پاندمی کووید و حتی جنگ اوکراین همگی نمونه‌هایی از قوی سیاه هستند. این رویدادها نه تنها بازارهای مالی را به هم می‌ریزند، بلکه نقشه قدرت جهانی را نیز بازنویسی می‌کنند.

چرا اکثر سرمایه‌گذاران در بحران شکست می‌خورند

بیشتر سرمایه‌گذاران در برابر قوی سیاه نابود می‌شوند چون ذهن انسان برای مقابله با چنین رویدادهایی طراحی نشده است. ما موجوداتی هستیم که بر اساس تجربیات گذشته تصمیم می‌گیریم. وقتی بازار ده سال متوالی رشد کرده، مغز ما باور می‌کند که این روند تا ابد ادامه خواهد داشت. این همان توهمی است که روانشناسان آن را سوگیری عادی‌سازی می‌نامند. ما فکر می‌کنیم جهان قابل پیش‌بینی است، در حالی که تاریخ بارها ثابت کرده که غیرقابل پیش‌بینی‌ترین رویدادها بیشترین تأثیر را دارند.

مشکل دیگر استفاده بیش از حد از اهرم است. در دوران رونق، معامله‌گران با اهرم‌های بالا سود‌های کلانی می‌کنند و این باعث می‌شود دیگران هم وسوسه شوند. اما وقتی قوی سیاه می‌آید و بازار در یک روز ده درصد سقوط می‌کند، کسانی که با اهرم کار کرده‌اند، تمام سرمایه‌شان را از دست می‌دهند. در بحران کووید، هزاران معامله‌گر خرد در یک روز صفر شدند، نه به خاطر اینکه تحلیل‌شان اشتباه بود، بلکه به خاطر اینکه اهرم بیش از حدشان آنها را نابود کرد.

عدم تنوع هم یکی دیگر از دلایل شکست است. بسیاری از سرمایه‌گذاران تمام پول خود را در یک بخش یا یک دارایی می‌گذارند. وقتی بحران می‌آید و آن بخش فلج می‌شود، آنها هیچ راه فراری ندارند. کسانی که در سال ۲۰۰۸ تمام سرمایه‌شان را در بانک‌ها گذاشته بودند، یا کسانی که در ۲۰۲۰ فقط در سهام شرکت‌های هواپیمایی سرمایه‌گذاری کرده بودند، درس سختی گرفتند. تنوع تنها راه بقا در زمان قوی سیاه است.

آمادگی قبل از طوفان: ساختن پورتفولیوی ضدشکننده

قبل از اینکه قوی سیاه بیاید، باید پورتفولیویی بسازید که نه تنها در برابر بحران مقاوم باشد، بلکه از آن قوی‌تر بیرون بیاید. نسیم طالب این را ضدشکنندگی می‌نامد، یعنی چیزی که از فشار و بی‌نظمی بهتر می‌شود. برای ساختن چنین پورتفولیویی، باید به استراتژی باربل فکر کنید. این استراتژی به این معنی است که یک طرف سرمایه‌تان را در دارایی‌های کاملاً امن بگذارید و طرف دیگر را در دارایی‌های پرریسک اما با پتانسیل بازدهی بالا.

بخش امن پورتفولیو شما باید شامل طلا، اوراق قرضه دولتی و نقدینگی باشد. این دارایی‌ها در زمان بحران نه تنها ارزش خود را حفظ می‌کنند، بلکه معمولاً رشد هم می‌کنند. طلا در بحران کووید از ۱۵۰۰ دلار به ۲۰۷۰ دلار رسید. اوراق قرضه آمریکا هم در همان زمان بازدهی خوبی داشتند. اما نکته مهم این است که شما نباید تمام سرمایه‌تان را در این دارایی‌های امن بگذارید، چون بازدهی بلندمدت آنها پایین است.

بخش پرریسک پورتفولیو شما باید شامل سهام شرکت‌های رشدی، استارتاپ‌ها، یا حتی رمزارزها باشد. این دارایی‌ها در زمان عادی رشد می‌کنند و در زمان بحران سقوط می‌کنند، اما دقیقاً همین سقوط است که فرصت طلایی ایجاد می‌کند. وقتی سهام آمازون در بحران ۲۰۰۸ به یک سوم قیمت اصلی‌اش رسید، کسانی که نقدینگی داشتند و خریدند، در ده سال بعد بازدهی ده برابری داشتند. پس کلید موفقیت این است که همیشه نقدینگی کافی داشته باشید تا در زمان بحران بتوانید خرید کنید.

هنگام وقوع بحران: هنر آرامش در طوفان

وقتی قوی سیاه می‌آید، اولین واکنش طبیعی انسان ترس و پانیک است. بازارها قرمز می‌شوند، رسانه‌ها از پایان دنیا می‌گویند و دوستان و خانواده از شما می‌خواهند که هر چه دارید بفروشید. اما این دقیقاً همان لحظه‌ای است که باید برخلاف جمعیت حرکت کنید. تاریخ نشان داده که بزرگ‌ترین فرصت‌ها در لحظاتی ایجاد می‌شوند که همه در حال فرار هستند. وارن بافت می‌گوید: وقتی دیگران طماع هستند، ترسو باشید و وقتی دیگران ترسیده‌اند، طماع باشید.

در زمان بحران، استراتژی خرید پله‌ای بهترین راه است. به جای اینکه تمام نقدینگی خود را یکجا وارد بازار کنید، آن را به چند قسمت تقسیم کنید و در طول چند هفته یا چند ماه خرید کنید. این کار ریسک تایمینگ اشتباه را کاهش می‌دهد. مثلاً اگر بازار ده درصد ریزش کرد، ده درصد نقدینگی خود را وارد کنید. اگر بیست درصد دیگر ریزش کرد، بیست درصد دیگر از نقدینگی را وارد کنید. این روش به شما اجازه می‌دهد که میانگین قیمت خرید خود را پایین بیاورید.

شناسایی دارایی‌های زیر ارزش واقعی

بعد از هر بحران، دارایی‌های باکیفیت به قیمت‌های نامعقول می‌رسند. اما چگونه می‌توان فهمید کدام دارایی واقعاً ارزشمند است و کدام یک در حال نابودی است؟ اولین معیار، جریان نقدی شرکت است. شرکت‌هایی که حتی در بحران هم جریان نقدی مثبت دارند، احتمال بقا و رشد بیشتری دارند. مثلاً در بحران کووید، شرکت‌هایی مثل آمازون، مایکروسافت و اپل نه تنها ورشکست نشدند، بلکه سهم بازار خود را افزایش دادند. این شرکت‌ها محصولاتی داشتند که مردم حتی در بحران هم به آنها نیاز داشتند.

معیار دوم، میزان بدهی است. شرکت‌هایی که بدهی زیاد دارند، در زمان بحران بیشترین فشار را می‌بینند. وقتی درآمد کاهش می‌یابد اما بدهی ثابت می‌ماند، شرکت ممکن است ورشکست شود. بنابراین باید به دنبال شرکت‌هایی باشید که نسبت بدهی به دارایی پایینی دارند. این شرکت‌ها می‌توانند بحران را تحمل کنند و حتی از فرصت‌هایی که ایجاد می‌شود استفاده کنند. مثلاً شرکت‌هایی که نقدینگی زیاد دارند، می‌توانند رقبای ورشکسته خود را بخرند و سهم بازار خود را افزایش دهند.

معیار سوم، ضرورت محصول یا خدمت است. در زمان بحران، مردم اولویت‌های خود را تغییر می‌دهند. آنها دیگر برای کالاهای لوکس پول خرج نمی‌کنند، اما همچنان برای غذا، دارو، انرژی و خدمات ضروری هزینه می‌کنند. بنابراین شرکت‌هایی که در این بخش‌ها فعالیت می‌کنند، ایمن‌تر هستند. در بحران ۲۰۰۸، شرکت‌های دارویی و مواد غذایی کمترین ضرر را دیدند، در حالی که شرکت‌های خودروسازی و املاک بیشترین ضرر را متحمل شدند.

بخش‌های برنده بعد از هر بحران

هر بحران بازندگان و برندگان خود را دارد. کسانی که می‌توانند بخش‌های برنده را شناسایی کنند، می‌توانند سود‌های کلانی کسب کنند. در بحران کووید، فناوری بزرگ‌ترین برنده بود. شرکت‌هایی مثل زوم، نتفلیکس و آمازون از قرنطینه‌ها سود بردند. مردم مجبور بودند از خانه کار کنند، از خانه سرگرم شوند و از خانه خرید کنند. این تغییر در رفتار مصرف‌کننده باعث شد که این شرکت‌ها رشد انفجاری داشته باشند. کسانی که در مارس ۲۰۲۰ سهام این شرکت‌ها را خریدند، ظرف یک سال بازدهی دو تا سه برابری داشتند.

در بحران ۲۰۰۸، بخش‌های برنده کمی متفاوت بودند. طلا و اوراق قرضه دولتی بزرگ‌ترین برندگان بودند، چون سرمایه‌گذاران به دنبال پناهگاه امن می‌گشتند. اما چند سال بعد، وقتی بازار شروع به بهبود کرد، بخش املاک و مستغلات دوباره زنده شد. کسانی که در سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ املاک خریدند، تا سال ۲۰۲۰ بازدهی چند برابری داشتند. پس کلید موفقیت این است که بدانید در چه مرحله‌ای از بحران هستید و کدام بخش در آن مرحله بیشترین پتانسیل را دارد.

جنگ اوکراین هم بخش‌های برنده خاص خود را داشت. انرژی، کشاورزی و صنایع دفاعی بیشترین رشد را داشتند. قیمت نفت از ۷۰ دلار به ۱۲۰ دلار رسید. قیمت گندم دو برابر شد. شرکت‌های تولیدکننده سلاح و تجهیزات نظامی سفارشات کلانی دریافت کردند. کسانی که این روندها را زودتر شناسایی کردند، توانستند سود‌های قابل توجهی کسب کنند. پس همیشه باید به دنبال این باشید که ببینید بحران چه تغییری در جهان ایجاد می‌کند و کدام بخش‌ها از این تغییر بهره می‌برند.

طلا: پناهگاه امن در طوفان

طلا هزاران سال است که به عنوان ذخیره ارزش شناخته می‌شود. در زمان بحران، وقتی اعتماد به ارزهای کاغذی کاهش می‌یابد، مردم به سراغ طلا می‌روند. در بحران ۲۰۰۸، طلا از ۸۰۰ دلار به ۱۹۰۰ دلار رسید. در بحران کووید، از ۱۵۰۰ دلار به ۲۰۷۰ دلار رسید. و همین الان در اکتبر ۲۰۲۵، طلا در مرز ۴۰۰۰ دلار معامله می‌شود. این رشد نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاران همچنان به طلا به عنوان یک پناهگاه امن نگاه می‌کنند، به خصوص با توجه به بی‌ثباتی‌های سیاسی و اقتصادی جهان.

اما سرمایه‌گذاری در طلا هم باید هوشمندانه باشد. نباید تمام سرمایه خود را در طلا بگذارید، چون طلا جریان نقدی تولید نمی‌کند. برخلاف سهام که سود تقسیم می‌کند یا املاکی که اجاره دارد، طلا فقط ارزش خود را حفظ می‌کند یا افزایش می‌دهد. بنابراین طلا باید بخشی از پورتفولیوی شما باشد، نه تمام آن. معمولاً توصیه می‌شود که ۱۰ تا ۲۰ درصد پورتفولیو در طلا باشد. این میزان کافی است که در زمان بحران از شما محافظت کند، اما آنقدر زیاد نیست که بازدهی بلندمدت شما را کاهش دهد.

استراتژی خرید طلا هم مهم است. بهتر است به جای خرید یکجا، به صورت پله‌ای خرید کنید. اگر طلا در حال اصلاح است، منتظر بمانید تا به سطوح حمایتی برسد و سپس خرید کنید. اگر روند صعودی قوی است، می‌توانید در هر اصلاح کوچک وارد شوید. حد ضرر هم اهمیت دارد. مثلاً اگر طلا در ۴۰۰۰ دلار خریدید، حد ضرر شما می‌تواند ۳۹۰۰ دلار باشد. اگر قیمت از این سطح پایین‌تر رفت، بهتر است خارج شوید و منتظر فرصت بهتری باشید. اما اگر بالای ۴۰۰۰ دلار تثبیت شد، احتمال رسیدن به ۴۲۰۰ یا حتی ۴۵۰۰ دلار وجود دارد.

داستان موفقیت: کسانی که از بحران ثروتمند شدند

مایکل بری، سرمایه‌گذاری که در فیلم “بیگ شورت” از او نام برده شد، یکی از معدود کسانی بود که بحران ۲۰۰۸ را پیش‌بینی کرد. او متوجه شد که بازار مسکن آمریکا در حال ایجاد یک حباب عظیم است و وام‌های مسکن بی‌کیفیت در حال انفجار هستند. او با خرید بیمه بر علیه این وام‌ها، وقتی بحران آمد، میلیاردها دلار سود کرد. اما نکته جالب این است که او سال‌ها قبل از بحران این استراتژی را شروع کرده بود و مدت‌ها ضرر می‌کرد. همه فکر می‌کردند او دیوانه است. اما وقتی بحران آمد، او ثابت کرد که حق با اوست.

جان پالسون، یک مدیر صندوق پوشش ریسک، هم در همان بحران میلیاردها دلار سود کرد. او استراتژی مشابهی با مایکل بری داشت، اما در مقیاس بزرگ‌تری. او نه تنها بر علیه بازار مسکن شرط بست، بلکه بر علیه بانک‌هایی که این وام‌ها را داده بودند نیز شرط بست. وقتی لمن برادرز ورشکست شد، صندوق او در یک سال بیست میلیارد دلار سود کرد. این یکی از بزرگ‌ترین سودهای تاریخ بازارهای مالی بود. اما نکته مهم این است که او سال‌ها تحقیق کرده بود و ریسک عظیمی را پذیرفته بود.

در بحران کووید هم داستان‌های موفقیت زیادی وجود دارد. کسانی که در مارس ۲۰۲۰ سهام شرکت‌های فناوری را خریدند، ظرف یک سال بازدهی دو تا سه برابری داشتند. کسانی که در بیت‌کوین سرمایه‌گذاری کردند، بازدهی ده برابری داشتند. اما این موفقیت‌ها به خاطر شانس نبود. این افراد برنامه داشتند، ریسک خود را مدیریت می‌کردند و مهم‌تر از همه، جرأت داشتند وقتی همه می‌ترسیدند، خرید کنند. آنها می‌دانستند که بحران موقتی است و دنیا به حالت عادی برمی‌گردد، اما قیمت‌ها ممکن است هرگز به این سطوح پایین برنگردند.

نتیجه‌گیری: آماده باشید تا فرصت را بگیرید

قوی سیاه اجتناب‌ناپذیر است. در طول تاریخ، هر چند سال یکبار رویدادی غیرمنتظره جهان را تکان داده است. سؤال این نیست که آیا قوی سیاه بعدی می‌آید، بلکه سؤال این است که کی می‌آید و شما چقدر آماده هستید. کسانی که برای بحران آماده‌اند، نه تنها نابود نمی‌شوند، بلکه از آن قوی‌تر بیرون می‌آیند. آنها نقدینگی دارند، برنامه دارند و مهم‌تر از همه، جرأت دارند که برخلاف جمعیت حرکت کنند.

پس از امروز شروع کنید. پورتفولیوی خود را بررسی کنید. نقدینگی خود را افزایش دهید. یک برنامه بنویسید. تاریخ بحران‌های گذشته را مطالعه کنید و مهم‌تر از همه، آماده باشید که وقتی قوی سیاه بعدی آمد، از طریق آن ثروتمند شوید. چون همان‌طور که وارن بافت می‌گوید، بزرگ‌ترین فرصت‌ها در لحظاتی ایجاد می‌شوند که همه دارند فرار می‌کنند.

 

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات مرتبط با هنر تبدیل بحران به فرصت؛ داستان قوی سیاه

در سال‌های اخیر، توکن‌های غیرمثلی (NFT) به یکی از داغ‌ترین موضوعات در دنیای فناوری و بازارهای مالی تبدیل شده‌اند. با این‌حال، پس از رشد انفجاری در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲، با... [مطالعه بیشتر]
آخرین آپدیت: 18 آبان 1404
از دوران موج اولیه یا به اصطلاح هایپ NFTها چند سالی است که می‌گذرد و این بازار در طول زمان دچار تغییرات بسیار زیادی شده است. در حالی که برای مدتی کوتاه، تقریبا همه از توک... [مطالعه بیشتر]
آخرین آپدیت: 4 آبان 1404
بازار طلا از دیرباز به عنوان یکی از امن‌ترین پناهگاه‌های سرمایه شناخته شده است، اما موفقیت در معامله‌گری این فلز گران‌بها تنها به دنبال کردن نمودار قیمت و اخبار کلی محدود... [مطالعه بیشتر]
آخرین آپدیت: 27 مهر 1404