از چای چینی تا دوربین مداربسته: اقتصاد وابسته، حمایت محدود

رابطه ایران و چین در سال‌های اخیر به یکی از مهم‌ترین محورهای اقتصاد و تجارت خارجی کشور تبدیل شده است؛ اما این همکاری گسترده اقتصادی، حمایت سیاسی و نظامی قابل‌توجهی در بحران‌ها به همراه نداشته است. چین با وجود سهم بزرگ در واردات کالا و پروژه‌های زیربنایی ایران، در بزنگاه‌های حساس بین‌المللی از جمله تحریم‌های شورای امنیت، خروج آمریکا از برجام، و حتی درگیری نظامی ایران با اسرائیل، مواضع محافظه‌کارانه و غیرمتعهد اتخاذ کرده است. این مقاله با تحلیل دقیق سیاست خارجی چین، به دلایل عدم حمایت علنی سیاسی و نظامی چین پرداخته و نشان می‌دهد که پکن اولویت خود را بر منافع اقتصادی و حفظ ثبات منطقه‌ای گذاشته است. در نهایت، توصیه‌هایی برای ایران ارائه می‌شود تا ضمن حفظ روابط اقتصادی، استقلال سیاسی و امنیت ملی خود را با تنوع‌بخشی به شرکای تجاری، تقویت تولید داخلی و توسعه دیپلماسی چندجانبه حفظ کند.

آیا چین واقعاً پشت ایران است؟

در سال‌های اخیر، وقتی به اطراف خودمان نگاه می‌کنیم، ردپای چین در کوچک‌ترین و بزرگ‌ترین ابعاد زندگی روزمره ایرانیان دیده می‌شود:
چای صبحانه‌ات چینی است، موبایلی که در دست داری ساخت چین است، دوربین مداربسته‌ای که در خیابان نصب شده از چین وارد شده، حتی بخشی از پروژه‌های عمرانی، نیروگاهی یا راه‌آهن کشور توسط شرکت‌های چینی اجرا شده‌اند.

اما درست در لحظاتی که ایران به حمایت‌های سیاسی و دیپلماتیک نیاز داشته، چین کجا بوده؟
آیا کشوری که این‌چنین در اقتصاد ما نفوذ دارد، در بزنگاه‌های بین‌المللی هم پشت ایران ایستاده است؟
از قرارداد ۲۵ ساله همکاری گرفته تا خرید نفت و تهاتر کالا و حتی جنگ اخیر با اسراییل ، رابطه ایران و چین همواره موضوعی مبهم، پرحاشیه و پرسش‌برانگیز بوده است.
این مقاله قصد دارد با نگاهی واقع‌بینانه، میزان وابستگی اقتصادی ایران به چین را بررسی کرده و هم‌زمان پاسخ دهد که آیا این وابستگی، به حمایت سیاسی هم منجر شده یا نه؟

ایران و چین

اقتصاد ایران زیر سایه چین

چین حالا نه فقط بزرگ‌ترین صادرکننده جهان است، بلکه یکی از ستون‌های اصلی اقتصاد ایران نیز به‌شمار می‌رود. در دهه گذشته، به‌ویژه پس از تشدید تحریم‌های غرب علیه ایران، چین به اصلی‌ترین شریک تجاری ما تبدیل شده است؛ اما این رابطه، بیش از آن‌که متقابل باشد، یک‌سویه و وابسته به واردات از پکن است.

🔹 چین، بزرگ‌ترین صادرکننده کالا به ایران

بر اساس آمار گمرک جمهوری اسلامی ایران، در سال ۱۴۰۲، بیش از ۱۰ میلیارد دلار کالا از چین به ایران وارد شد. این رقم، سهم بزرگی از کل واردات کشور را تشکیل می‌دهد و چین را در صدر فهرست شرکای تجاری ایران قرار می‌دهد.

کالاهایی که از چین وارد می‌شوند، تقریباً همه حوزه‌ها را پوشش می‌دهند:

  • لوازم خانگی سبک و سنگین
  • تجهیزات الکترونیکی و موبایل
  • پوشاک، کفش و پارچه
  • قطعات خودرو، ابزارآلات صنعتی و ماشین‌آلات
  • چای، اسباب‌بازی، تزئینات و هزاران ریزکالای دیگر

این سطح از تنوع و حجم، نشان می‌دهد که اقتصاد روزمره مردم ایران تا حد زیادی به کالاهای چینی گره خورده است.

🔹 پروژه‌های کلان با برند چینی

وابستگی ایران به چین صرفاً در واردات خلاصه نمی‌شود. در پروژه‌های زیربنایی هم، حضور شرکت‌های چینی پررنگ‌تر از همیشه است:

  • ساخت راه‌آهن برقی تهران-مشهد با مشارکت چین
  • تجهیز متروی اصفهان و شیراز با قطارهای چینی
  • ساخت نیروگاه‌های حرارتی و خطوط انتقال برق
  • مشارکت در پروژه‌های نفتی و پتروشیمی، مانند فازهایی از پارس جنوبی (که البته بعداً از آن‌ها خارج شدند)

نکته قابل توجه اینکه این پروژه‌ها اغلب با فاینانس چینی انجام شده‌اند، یعنی با وام‌هایی که در نهایت بازپرداخت آن‌ها به دولت ایران تحمیل شده است، و نه سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی.

🔹 تهاتر: نفت بده، جنس بگیر

یکی دیگر از جنبه‌های این رابطه، تهاتر نفت با کالا است. به‌دلیل تحریم‌های بانکی و محدودیت‌های ارزی، ایران مجبور شده نفت خود را به چین بفروشد و به‌جای دریافت دلار، کالا وارد کند. این سازوکار، هرچند از نظر عملی ممکن است تحریم‌گریز باشد، اما به‌معنای واقعی، کاهش استقلال اقتصادی است؛ چون ما در این مسیر نه نقدینگی داریم و نه حق انتخاب.

در یک جمله: اقتصاد ایران تا حد زیادی زیر سایه چین قرار گرفته است. اما پرسش مهم‌تر این است: آیا چین، در ازای این وابستگی اقتصادی، در بحران‌های سیاسی و بین‌المللی از ایران حمایت کرده است؟

چین کجای بحران‌های ایران بوده؟

وقتی حجم واردات از یک کشور از مرز ده میلیارد دلار عبور می‌کند و آن کشور در پروژه‌های زیربنایی و نفتی حضور فعال دارد، انتظار عمومی آن است که در بزنگاه‌های بین‌المللی نیز در کنار شریک تجاری‌اش بایستد. اما تجربه روابط ایران و چین، تصویری متفاوت ترسیم می‌کند. در بسیاری از حساس‌ترین بحران‌های سیاسی و دیپلماتیک، چین یا سکوت کرده یا صرفاً به منافع خود اندیشیده است.

۱. قطعنامه‌های تحریمی شورای امنیت (۲۰۱۰)
در سال ۲۰۱۰، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه‌ ۱۹۲۹ را علیه برنامه هسته‌ای ایران صادر کرد؛ قطعنامه‌ای که شامل تحریم‌های گسترده نظامی، بانکی و اقتصادی بود.
با وجود آن‌که ایران در همان زمان شریک نفتی کلان چین بود، چین به این قطعنامه رأی مثبت داد و برخلاف انتظار، در کنار آمریکا، بریتانیا و فرانسه ایستاد.

نتیجه: چین در حساس‌ترین تحریم بین‌المللی علیه ایران، همراهی کامل با غرب داشت.

۲. خروج آمریکا از برجام (۲۰۱۸) و بازگشت تحریم‌ها
در سال ۲۰۱۸، با خروج ترامپ از توافق هسته‌ای، فشارها بر ایران شدت گرفت. انتظار این بود که چین با استفاده از قدرت اقتصادی خود، بخشی از این فشارها را خنثی کند. اما:

  • خرید نفت از ایران را کاهش داد تا وارد درگیری با آمریکا نشود.
  • بسیاری از شرکت‌های چینی پروژه‌های خود در ایران را ترک کردند (مثلاً CNPC از فاز ۱۱ پارس جنوبی خارج شد).
  • هیچ اقدام عملی برای شکستن انزوای بانکی ایران انجام نشد.

نتیجه: چین منافع خود با آمریکا را به حفظ رابطه با ایران ترجیح داد.

۳. تحریم‌های بانکی و سیستم مالی جهانی (سوئیفت)
ایران بارها تلاش کرده با کمک چین، از سلطه دلار خارج شود و مبادلات خود را با یوان یا ارزهای محلی انجام دهد. اما چین در این مسیر:

  • تنها در برخی مبادلات محدود و تهاتری حاضر شد.
  • هیچ نقش فعالی در راه‌اندازی سازوکارهای جایگزین سوئیفت ایفا نکرد.
  • حتی بانک‌های چینی کوچک نیز از ترس تحریم‌های آمریکا با ایران همکاری نمی‌کنند.

نتیجه: چین حاضر نیست منافع مالی خود را برای ایران به خطر بیندازد.

۴. رویدادهای منطقه‌ای و بحران‌های ژئوپلیتیک
در بحران‌هایی مانند:

  • حمله به تأسیسات نفتی عربستان و تنش خلیج‌فارس
  • درگیری‌های سوریه، لبنان، یمن و حتی جنگ قره‌باغ

چین تقریباً همواره مواضع مبهم، خنثی یا سکوت اختیار کرده است.
برخلاف روسیه که گاهی موضع‌گیری علنی می‌کند، چین به‌وضوح از سیاست “دخالت صفر در نزاع‌ها” پیروی می‌کند، حتی اگر یکی از طرف‌ها شریک تجاری‌اش باشد.

۵. جنگ ایران و اسرائیل (تیر ۱۴۰۴)
در تیر ۱۴۰۴ (ژوئن ۲۰۲۵)، در یکی از بحرانی‌ترین رویدادهای نظامی ایران و اسرائیل، که با دخالت آمریکا همراه بود، انتظار می‌رفت چین در کنار شریک اقتصادی‌اش موضع‌گیری مشخص و حمایتی داشته باشد.
اما چین صرفاً با درخواست حفظ ثبات منطقه و خویشتن‌داری، از هرگونه حمایت آشکار سیاسی یا نظامی خودداری کرد. در مجامع بین‌المللی نیز از صدور قطعنامه‌های حمایتی یا محکومیتی خودداری نمود و موضعی خنثی گرفت.

نتیجه: در حساس‌ترین بحران نظامی، چین همان‌طور که در دیگر موارد عمل کرد، به منافع اقتصادی خود اولویت داد و ایران را شریک تجاری، نه متحد استراتژیک، دانست.


با وجود وابستگی گسترده ایران به اقتصاد چین، در بزنگاه‌های حساس، چین هرگز به‌عنوان یک متحد واقعی عمل نکرده است.
نه در شورای امنیت، نه در تحریم‌های نفتی، نه در فشارهای بانکی، و نه در حمایت رسانه‌ای یا سیاسی. چین بیشتر منافع اقتصادی و روابط با غرب را بر هر گونه حمایت قاطعانه از ایران ترجیح داده است.

چرا چین حمایت علنی نمی‌کند؟

چرا چین حمایت علنی نمی‌کند؟

۱. سیاست عدم مداخله (Non-Interventionism)

یکی از اصول بنیادین سیاست خارجی چین، اجتناب از دخالت مستقیم در مناقشات و بحران‌های کشورهای دیگر است. پکن به شدت به حفظ ثبات داخلی و تمرکز بر توسعه اقتصادی خود اهمیت می‌دهد و ترجیح می‌دهد نقش بازیگر بی‌طرف یا میانجی را داشته باشد تا متحدی که وارد تقابل‌های نظامی یا سیاسی شود.
این رویکرد باعث می‌شود چین در بحران‌های بین‌المللی عمدتاً سکوت کند یا مواضعی محافظه‌کارانه اتخاذ نماید.

۲. اولویت حفظ روابط با قدرت‌های بزرگ

چین روابط اقتصادی و سیاسی گسترده‌ای با کشورهای غربی و آمریکا دارد که مهم‌ترین شرکای تجاری و فناوری این کشور محسوب می‌شوند. پکن به خوبی می‌داند که حمایت آشکار از ایران در شرایط تحریم و تنش‌های بین‌المللی می‌تواند منجر به فشارهای اقتصادی شدید و محدودیت‌های بیشتر بر تجارت خود شود.
بنابراین، چین ترجیح می‌دهد منافع کلان اقتصادی و سیاسی خود را به‌جای حمایت از ایران، حفظ کند.

۳. رویکرد اقتصادی به جای امنیتی

رابطه چین و ایران بیشتر اقتصادی است تا امنیتی یا نظامی. قراردادها و همکاری‌ها در حوزه تجارت، انرژی، زیرساخت‌ها و فناوری متمرکز شده‌اند و نه بر مبنای پیمان‌های دفاعی یا اتحادهای سیاسی.
چین به دنبال گسترش نفوذ اقتصادی است و در مقابل، از درگیری‌ها و ریسک‌های نظامی دوری می‌کند تا بتواند بازارهای خود را حفظ کند.

۴. تلاش برای حفظ ثبات منطقه‌ای

چین منافع زیادی در حفظ ثبات خاورمیانه دارد، به خصوص از نظر امنیت انرژی و مسیرهای تجارت. درگیری‌های نظامی و تنش‌های سیاسی می‌تواند به‌سرعت منطقه را بی‌ثبات کند و منافع چین را به خطر اندازد.
بنابراین، پکن مواضع محافظه‌کارانه و بی‌طرفانه اتخاذ می‌کند تا به حفظ تعادل و جلوگیری از تشدید بحران‌ها کمک کند.

۵. مدل چندجانبه‌گرایی و دیپلماسی پیچیده

چین در روابط بین‌الملل به مدل چندجانبه‌گرایی پایبند است و سعی دارد در ساختارهای سازمان ملل و مجامع جهانی نقش موثری داشته باشد. این باعث می‌شود از هرگونه اقدام یکجانبه یا حمایت علنی که باعث شکاف‌های سیاسی و تنش‌های بیشتر شود، پرهیز کند.

چین با ترکیبی از سیاست عدم مداخله، اولویت دادن به منافع اقتصادی، تلاش برای حفظ ثبات منطقه‌ای و دیپلماسی پیچیده، عملاً از حمایت علنی سیاسی و نظامی از ایران در بحران‌ها خودداری می‌کند. این رویکرد نشان می‌دهد که وابستگی اقتصادی ایران به چین لزوماً به معنای اتحاد سیاسی یا امنیتی نیست و ایران باید با این واقعیت روبرو شود که چین بیشتر شریک تجاری است تا متحد استراتژیک.

تحلیل دوگانه: شریک تجاری یا شریک سیاسی؟

در نگاه اول، رابطه ایران و چین ممکن است به‌عنوان یک اتحاد استراتژیک قوی به نظر برسد؛ قرارداد ۲۵ ساله همکاری، میلیاردها دلار واردات و پروژه‌های بزرگ زیربنایی این تصویر را تقویت می‌کند. اما واقعیت از منظر سیاسی و امنیتی بسیار پیچیده‌تر است.

۱. چین، شریک تجاری بزرگ

اقتصاد ایران به شدت به واردات کالا و سرمایه‌گذاری‌های چینی وابسته است. این وابستگی شامل بخش‌های گسترده‌ای از بازار مصرفی ایران می‌شود و چین به‌عنوان تأمین‌کننده اصلی بسیاری از نیازهای روزمره شناخته می‌شود. همچنین، پروژه‌های بزرگ زیربنایی با فاینانس چینی نقش مهمی در اقتصاد کشور دارند.

اما این رابطه در درجه اول اقتصادی است و بر پایه منافع مالی و توسعه زیرساخت‌ها بنا شده است.

۲. چین، شریک سیاسی محدود

در مقابل، حمایت سیاسی و نظامی چین از ایران بسیار محدود است. چین ترجیح می‌دهد در سیاست بین‌الملل نقش یک بازیگر اقتصادی مستقل را حفظ کند و از درگیری‌های منطقه‌ای و تنش‌های نظامی دوری کند. حتی در بحران‌های جدی مانند تشدید تحریم‌ها یا تنش‌های نظامی، چین معمولاً مواضع خنثی یا محتاطانه اتخاذ می‌کند.

۳. عدم تقارن رابطه

رابطه ایران و چین به‌گونه‌ای است که:

  • ایران به شدت به چین وابسته است در حالی که
  • چین به ایران وابستگی چندانی ندارد و آن را بیشتر یک بازار و فرصت اقتصادی می‌بیند تا یک شریک راهبردی.

این عدم تقارن باعث شده که ایران نتواند انتظار حمایت سیاسی و نظامی مشابهی که از یک متحد استراتژیک دارد، از چین داشته باشد.

۴. تأثیرات این رابطه بر سیاست خارجی ایران

با توجه به این واقعیت، ایران باید در سیاست خارجی خود تجدید نظر کند و ضمن حفظ روابط اقتصادی با چین، راهکارهایی برای کاهش آسیب‌پذیری در مقابل تحریم‌ها و فشارهای بین‌المللی اتخاذ نماید.

رابطه ایران و چین یک رابطه اقتصادی گسترده و مهم است اما نمی‌توان آن را یک اتحاد سیاسی یا نظامی دانست. ایران باید این تمایز را به‌خوبی درک کند تا بتواند استراتژی‌های بهتری برای حفظ منافع ملی و مقابله با چالش‌های بین‌المللی طراحی کند.

جمع‌بندی و توصیه‌ها: چه باید کرد؟

با مرور واقعیت‌های رابطه ایران و چین، می‌توان به چند نکته کلیدی و راهکارهای مهم برای آینده رسید:

۱. شناخت دقیق ماهیت رابطه

ایران باید بپذیرد که رابطه‌اش با چین در درجه اول اقتصادی است و نمی‌تواند بر حمایت سیاسی و نظامی چین تکیه کامل داشته باشد. این شناخت، پایه تصمیم‌گیری‌های استراتژیک آینده را مستحکم می‌کند.

۲. تنوع‌بخشی به شرکای تجاری و اقتصادی

وابستگی شدید به چین، ایران را در موقعیت آسیب‌پذیری قرار می‌دهد. لازم است سیاست‌های متوازن‌تری در حوزه تجارت خارجی اتخاذ شود و شرکای تجاری متنوع‌تری در آسیا، اروپا و حتی منطقه خود ایجاد گردد.

۳. تقویت ظرفیت‌های داخلی و توسعه تولید ملی

کاهش وابستگی به واردات از چین، به‌خصوص در کالاهای اساسی و زیرساختی، نیازمند تقویت تولید داخلی و سرمایه‌گذاری در فناوری و نوآوری است. این گام، علاوه بر افزایش امنیت اقتصادی، به کاهش فشار تحریم‌ها کمک می‌کند.

۴. ایجاد سازوکارهای مالی جایگزین و مستقل

جهت کاهش وابستگی به سیستم‌های مالی تحت نفوذ غرب (مثل سوئیفت)، باید همکاری‌های مالی با کشورهایی مثل چین به صورت مستقل‌تر و پایدارتر طراحی شود. توسعه ارز دیجیتال ملی و سازوکارهای تهاتری منظم و امن می‌تواند گام موثری باشد.

۵. پیشبرد دیپلماسی چندجانبه و متوازن

ایران باید در سیاست خارجی خود ضمن حفظ روابط با چین، روابط استراتژیک خود را با دیگر قدرت‌های جهانی، به‌ویژه روسیه، اتحادیه اروپا، و کشورهای منطقه، بهبود بخشد تا دچار انزوای سیاسی نشود.

۶. آمادگی برای مواجهه با فشارهای بین‌المللی

با توجه به رویکرد محتاطانه چین، ایران باید برای مواجهه با فشارها و بحران‌های احتمالی، ظرفیت‌های دفاعی، سیاسی و اقتصادی خود را افزایش دهد و به کمک هم‌پیمانان دیگر تکیه کند.

روابط با چین

نتیجه‌گیری نهایی

وابستگی اقتصادی ایران به چین فرصت‌هایی را فراهم کرده اما در بحران‌ها، حمایت سیاسی قابل اعتمادی دریافت نکرده‌ایم. سیاست‌گذاران باید این واقعیت را پذیرفته و با رویکردی چندجانبه، ضمن حفظ منافع اقتصادی، برنامه‌ریزی کنند تا استقلال سیاسی و امنیت ملی حفظ شود.

رابطه اقتصادی گسترده ایران با چین، به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شرکای تجاری کشور، واقعیتی غیرقابل انکار است که تاثیرات عمیقی بر بازارها، زیرساخت‌ها و زندگی روزمره ایرانیان گذاشته است. اما تحلیل دقیق رویدادهای سیاسی و بحران‌های بین‌المللی نشان می‌دهد که این رابطه، بیش از آنکه یک اتحاد استراتژیک باشد، یک پیوند اقتصادی تک‌جهته و نابرابر است.

چین، علی‌رغم حضور پررنگ اقتصادی و تجاری در ایران، در بزنگاه‌های حساس سیاسی و امنیتی، مانند تحریم‌های سازمان ملل، بازگشت تحریم‌های آمریکا، و حتی درگیری نظامی اخیر با اسرائیل، حمایت علنی و قاطعی از ایران ارائه نکرده است. این واقعیت نه تنها بیانگر سیاست خارجی محافظه‌کارانه و عدم مداخله چین است، بلکه نشان می‌دهد که ایران در این رابطه نقش شریکی راهبردی را ندارد و بیشتر به عنوان بازاری بزرگ و منبع انرژی دیده می‌شود.

وابستگی اقتصادی یک‌طرفه ایران به چین، می‌تواند در بلندمدت به نقطه ضعف تبدیل شود؛ زیرا در شرایط بحران، ایران نمی‌تواند روی پشتیبانی سیاسی یا نظامی چین حساب کند. این مسئله ضرورت تنوع‌بخشی به شرکای اقتصادی، تقویت تولید ملی و افزایش ظرفیت‌های دیپلماسی چندجانبه را به‌طور جدی مطرح می‌کند.

بنابراین، ایران باید با شناخت دقیق این واقعیت و با رویکردی واقع‌بینانه و استراتژیک، سیاست خارجی و اقتصادی خود را بازنگری کند؛ به گونه‌ای که علاوه بر حفظ منافع اقتصادی، استقلال سیاسی و امنیت ملی خود را تضمین نماید و از وابستگی بیش از حد به یک شریک خاص پرهیز کند.

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات مرتبط با از چای چینی تا دوربین مداربسته: اقتصاد وابسته، حمایت محدود

در ۹ اوت ۲۰۲۵، دونالد ترامپ موفق شد توافقی تاریخی بین ارمنستان و آذربایجان میانجی‌گری کند که به اختلاف چهار دهه‌ای این دو کشور پایان می‌دهد. اما این توافق فراتر از یک صلح... [مطالعه بیشتر]
آخرین آپدیت: 26 مرداد 1404
انتخابات مجلس سنای ژاپن که در ۲۰ ژوئیه ۲۰۲۵ برگزار شد، نتایجی شگفت‌انگیز و غیرقابل پیش‌بینی به همراه داشت که بنیان‌های سیاست ژاپن را به لرزه درآورد. این انتخابات که برای ... [مطالعه بیشتر]
آخرین آپدیت: 5 مرداد 1404