از ابتدای سال ۲۰۲۵ تاکنون، قیمت طلا بیش از ۶۵ درصد رشد کرده و از پیشبینیهای اولیه بهطرز شگفتانگیزی فراتر رفته است. سقف تاریخی اخیر این فلز گرانبها در محدوده ۴٬۳۸۰ دلار ثبت شد، در حالی که تنها چند ماه پیش پیشبینیها حاکی از رسیدن به ۳٬۵۰۰ دلار در پایان سال بود. این سرعت رشد، کارشناسان را مجبور به بازنگریهای مکرر در برآوردهای خود کرده است.
تحلیلگران از این روند با اصطلاح «شتاب بیوقفه» یاد میکنند؛ روندی که در نیم قرن گذشته کمسابقه بوده و نشانههای آن برخلاف دورههای پیشین افت و استراحت قیمتی، همچنان ادامه دارد. بازار جهانی هر هفته شاهد عبور از سقفهای جدید بوده و جریان سرمایه از بازار سهام و اوراق به سمت طلا شدت گرفته است.
عوامل بنیادین پشت جهش قیمتی
افزایش تقاضا برای طلا در بستر عدمقطعیتهای اقتصادی و سیاسی شکل گرفته است. نگرانیها درباره تعطیلی دولت آمریکا، تنشهای تجاری بین قدرتهای بزرگ، و تلاطم شاخصهای بورس جهانی همگی به رفتار سرمایهگذاران جهت دادهاند. طلا در این شرایط نهتنها یک پناهگاه امن، بلکه به یک دارایی سودده تبدیل شده است.
این فلز، بر خلاف اوراق و ارزهای فیات، ریسک نکول یا کاهش ارزش ناشی از چاپ پول را ندارد. به همین دلیل، سرمایهگذاران بزرگ، بهویژه بانکهای مرکزی، بخشی از ذخایر خود را به طلا اختصاص دادهاند. این جریان خرید، عرضه نسبتا ثابت بازار را تحت فشار قرار داده و قیمتها را به سمت کانالهای بیسابقه هدایت کرده است.
نقش بانکهای مرکزی و ETFها در تثبیت تقاضا
برخی کارشناسان رفتار بانکهای مرکزی را «تقاضای چسبنده» مینامند؛ یعنی خریدهایی که فارغ از نوسانات کوتاهمدت ادامه مییابد. از زمان حمله روسیه به اوکراین، بسیاری از بانکهای مرکزی برای متنوعسازی ذخایر ارزی، طلا را جایگزین بخشی از داراییهای دلاری کردند.
از سوی دیگر، صندوقهای قابل معامله (ETF) مبتنی بر طلا، حجم بیسابقهای از نقدینگی را جذب کردهاند. تنها در ۱۰ هفته اخیر، بیش از ۳۴ میلیارد دلار به این صندوقها وارد شده است. چنین جریان سرمایهای، هم به تثبیت قیمتها کمک کرده و هم به ایجاد جو «ترس از جا ماندن» در بین سرمایهگذاران خُرد دامن زده است.
نرخ بهره، تورم و دلار؛ سه ضلع اثرگذار
انتظارات نسبت به ادامه سیاست کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو، حتی با وجود تورم بالاتر از هدف ۲ درصدی، باعث تضعیف جذابیت دلار آمریکا و سوق سرمایهگذاران به سمت طلا شده است. این شرایط عملاً بازده واقعی سایر داراییهای کمریسک را کاهش داده و مزیت نگهداری طلا را افزایش داده است.
در کنار این موضوع، تمایل آشکار دولت آمریکا برای تضعیف ارزش دلار نیز عامل روانی مهمی در تشدید خرید طلا بوده است. سرمایهگذاران جهانی با کاهش قدرت خرید ارزهای ذخیره، به سمت داراییهایی روی آوردهاند که مستقل از سیاستهای پولی یک کشور هستند و طلا همچنان در صدر این فهرست قرار دارد.
نکته جالب اینکه روزنامه فایننشال تایمز اخیرا به دلایل رشد طلا اشاره کرده و آن را حاصل خریدهای کمسابقه بانکهای مرکزی کشورهای مختلف جهان دانسته است.
این تحلیل نشان میدهد که در فضای پرتنش ژئوپلیتیکی کنونی، دولتها و بانکهای مرکزی – بهویژه در آسیا و خاورمیانه – نگاه تازهای به ذخایر ارزی خود دارند. آنها در حال کنار گذاشتن بخشی از وابستگی به دلار آمریکا و جایگزین کردن آن با طلا هستند؛ داراییای که قرنها بهعنوان پشتوانهای امن و مقاوم در برابر بحرانها شناخته شده است.
به باور فایننشال تایمز، این خریدهای سنگین و مداوم، به ستون حمایتی قدرتمندی برای قیمت جهانی طلا تبدیل شده است؛ ستونی که پیشبینی میشود در ماههای آینده نیز پابرجا بماند و حتی تقویت شود. نتیجه این روند، نهتنها تثبیت قیمت طلا در سطوح بالا، بلکه ایجاد چشماندازی بلندمدت برای رشد بیشتر این فلز گرانبها خواهد بود.
آیا طلا وارد حباب شده است؟
برخی تحلیلگران هشدار میدهند که سرعت جهش قیمت طلا و همسویی آن با رشد بازار سهام، نشانههایی مشابه با شکلگیری حباب در سایر بازارهای مالی دارد. در ماههای اخیر، طلا حتی در شرایط افت شاخصهای عدمقطعیت و تثبیت بازارها نیز مسیر صعودی خود را حفظ کرده که نشان از جداشدن نسبی قیمت از عوامل بنیادی کوتاهمدت دارد.
مقایسه وضعیت فعلی با دو جهش بزرگ پیشین طلا در نیم قرن اخیر، نگرانیها را دوچندان کرده است. در هر دو مورد، روند صعودی با اصلاحهای سنگین و از دست رفتن بخش قابل توجهی از ارزش همراه شد. اینبار اما بسیاری معتقدند «شاید شرایط متفاوت باشد»؛ ایدهای که در تاریخ بارها خطرناک ثابت شده است.
پیوند طلا با جریانهای سرمایهگذاری پرریسک
جالب آنکه دادههای اخیر نشان میدهد یکی از معاملات شلوغ در سبد مدیران صندوقهای جهانی، «خرید طلا» درست پس از سهام تکنولوژی بوده است. این همبستگی به معنای آن است که طلا در حال از دست دادن بخشی از ویژگی «غیرهمبستگی» سنتی خود با بازار سهام است.
اگر این روند ادامه یابد، در صورت وقوع یک افت شدید در بازار سهام، واکنش طلا ممکن است متفاوت از نقش سنتی آن باشد. چنین تغییری میتواند انتظارات سرمایهگذاران درباره عملکرد طلا در بحرانهای آتی را تحتتاثیر قرار دهد و حتی اصلاح قیمتی را سرعت ببخشد.
محدودیتهای عرضه و تقاضای فیزیکی
عرضه جهانی طلا برخلاف تقاضا تغییرات ناگهانی ندارد، اما نشانههایی از آغاز فشار در سمت تقاضای فیزیکی مشاهده میشود. در بازارهای آسیایی مانند هند، جهش سریع قیمت باعث شده برخی خریداران سنتی طلا، خریدهای خود را کاهش دهند یا به تعویق بیندازند.
با این حال، گزارشها حاکی از آن است که تولیدکنندگان و ضرابخانهها همچنان با سطح بالای سفارشات مواجهند. برای مثال، ضرابخانه پرت در استرالیا اعلام کرده که تنها در ماه سپتامبر، صادرات خود را ۲۱ درصد نسبت به ماه قبل افزایش داده است. این استمرار تقاضا، مانع بزرگی در مسیر هرگونه اصلاح عمیق قیمتی ایجاد کرده است.
موتور محرک پنهان طلا
در حالی که نگاهها اغلب بر تنشهای تجاری، نوسانات بازار و تصمیمات کوتاهمدت فدرال رزرو متمرکز شده، واقعیت این است که یک محرک بسیار عمیقتر و پایدارتر پشت صعود تاریخی طلا قرار دارد: بحران بدهیهای جهانی.
طبق دادههای وزارت خزانهداری آمریکا، بدهی ملی این کشور تا پایان سپتامبر ۲۰۲۵ به ۳۷.۶۴ تریلیون دلار رسیده؛ یعنی بیش از ۱۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی. چین با ۱۶.۶ تریلیون دلار، ژاپن با ۱۰ تریلیون دلار (معادل ۲۳۶ درصد تولید ناخالص داخلی) و اتحادیه اروپا با ۱۴.۱ تریلیون یورو (حدود ۸۱.۸ درصد تولید ناخالص داخلی) نیز در این مسیر سنگین از بدهی پیش میروند.
این کوه بدهی، همان سوخت پنهانی است که موتور صعود بیامان طلا را روشن نگاه داشته و بهنظر میرسد حتی در صورت فروکش کردن بحرانهای مقطعی، اثر آن بر بازار طلا همچنان ادامه خواهد داشت. به قول پیتر شف: «طلا تغییر نمیکند، این ما هستیم که هر سال با چاپ پول بیشتر، ارزش دلار را کاهش میدهیم.»
چه زمانی اصلاح آغاز میشود؟
پیشبینی زمان آغاز اصلاح در بازار طلا به دلیل نبود مدل ارزشگذاری واحد بسیار دشوار است. اما عواملی مانند پایان تنشهای ژئوپلیتیک، تثبیت سیاستهای مالی و پولی یا افزایش غافلگیرکننده نرخ بهره میتواند جرقهای برای شروع این روند باشد. قفعلا که چشمانداز نرخ بهره فدرال رزرو تا پایان سال نزولی است، اما میتوان به پایان تنشهای بینالملل و آغاز فاز اصلاحی طلا تا حدی امیدوار بود.
از نظر تکنیکال، تحلیلگران معتقدند قیمتها وارد محدوده «اوج روندی» شدهاند؛ وضعیتی که معمولاً پس از دورهای از رشد بیش از حد، با فاز تثبیت یا افت نسبی همراه میشود. با این حال، در شرایط فعلی هیچ سیگنال قوی برای آغاز یک اصلاح سنگین به چشم نمیخورد و روند همچنان تحت حمایت عوامل بنیادی و روانی قرار دارد.
جمعبندی
روند صعودی کنونی طلا را میتوان ترکیبی از عوامل بنیادین، رفتار سرمایهگذاران نهادی، و محرکهای روانی دانست که در کنار هم، این فلز را به بالاترین قیمتهای تاریخ رسانده است. سقف اخیر ۴٬۳۸۰ دلار نمادی از این دوره پرشتاب بوده که مرزهای پیشبینی را جابهجا کرده است.
اگرچه سناریوهای اصلاح قیمتی در آینده وجود دارد، اما حتی یک افت احتمالی ممکن است تنها نقش «تنفس» را برای بازار داشته باشد و جهت بلندمدت را تغییر ندهد. این جهش، میراثی از دوران بیثباتی اقتصادی و سیاسی جهان است که جایگاه طلا را بهعنوان «پناهگاه نهایی» دوباره تثبیت کرده و احتمالاً نسلهای آینده سرمایهگذاران نیز آن را مطالعه خواهند کرد.









