وارن بافت (Warren Buffett)، نمادی از تجارت هوشمند و انساندوستی است. او نهتنها یکی از ثروتمندترین افراد جهان بهحساب میآید، بلکه با موفقيتها و سرمایهگذاریهای بینظیرش شناخته میشود. ثروت خالص بافت در ژوئیه ۲۰۲۴ به بیش از ۱۳۰.۷ میلیارد دلار رسید؛ اما راز موفقیت این سرمایهگذار بزرگ چیست؟
بافت به فلسفه و اصولی پایبند است که بزرگترین سرمایهگذاران جهان به آن احترام میگذارند و سرلوحه کارشان قرار میدهند. ازاینرو در این مطلب، بررسی میکنیم که چگونه میتوانیم به روش وارن بافت سرمایهگذاری کنیم و بتوانیم تا حدی موفقیتهای این افسانه سرمایهگذاری را تکرار کنیم.
فلسفه سرمایهگذاری وارن بافت
وارن بافت پیرو مکتب «بنیامین گراهام» است که بر اساس شناسایی شرکتهای «با ارزش زیر قیمت واقعی» عمل میکند. این سرمایهگذاران با تحلیل دقیق اصولی شرکتها، سهامهایی را پیدا میکنند که در بازار، کمارزش دیده میشوند.
البته بافت این رویکرد را به سطحی دیگر برده است. او به جزئیات عرضه و تقاضای بازار سهام اهمیتی نمیدهد. در عوض، تمرکز اصلیاش بر پتانسیل کلی شرکتها است. او سهام شرکتهای باکیفیتی را انتخاب میکند که توانایی بالای درآمدزایی دارند؛ حتی اگر بازار در کوتاهمدت به ارزش آنها پی نبرد.
همچنین، بافت بر اهمیت «سرمایهگذاری روی خود» تأکید دارد. او معتقد است که افزایش دانش و اتخاذ تصمیمات مالی هوشمندانه کلید موفقیت خواهد بود. بنابراین، در حالت کلی، بافت بهدنبال مالکیت شرکتهایی است که در بلندمدت توانایی تولید درآمد دارند و بهعنوان کسبوکارهای موفق شناخته میشوند.
نکات سرمایهگذاری وارن بافت
وارن بافت در طول سالها نکات گرانبهایی را به اشتراک گذاشته است که الهامبخش سرمایهگذاران بسیاری بودهاند:
۱. صبر و جهش بهموقع: بافت توصیه میکند که هنگام یافتن شرکتی برای سرمایهگذاری، ابتدا صبر کنید تا سهام به ارزشی معقول برسد و سپس در زمان مناسب وارد عمل شوید.
۲. مسیر خود را حفظ کنید: زمانی که سهام خریدید، از فروش آنها در هنگام نوسانات بازار پرهیز کنید. بافت توصیه میکند که به خرید ادامه دهید و از سرمایهگذاری بلندمدت نترسید. او در این رابطه میگوید: «فقط به خرید ادامه دهید. کسبوکارهای آمریکایی در بلندمدت موفق خواهند بود.»
۳. تمرکز بر کسبوکارها، بهجای سهامها: همیشه تمرکز خود را بر تحلیل کسبوکار پشت سهام بگذارید. بهدنبال کسبوکارهایی باشید که آنها را میفهمید و میتوانید مسیر آینده آنها را ارزیابی کنید. بافت میگوید: «اگر حاضر نیستید سهامی را برای ۱۰ سال نگه دارید، حتی برای ۱۰ دقیقه هم به آن فکر نکنید.»
روششناسی وارن بافت
وارن بافت با پرسیدن سؤالاتی از خود، بهدنبال ارزشهای کمقیمت میگردد تا رابطه بین سطح برتری سهام و قیمت آن را ارزیابی کند. بااینحال، به یاد داشته باشید که این تنها بخشی از چیزهایی است که او تحلیل میکند. نکات زیر خلاصهای از روش ششمرحلهای سرمایهگذاری بافت هستند.
۱. عملکرد شرکت
بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) که گاهی با عنوان بازده سرمایهگذاری سهامداران نیز شناخته میشود، معیاری است که نشان میدهد سهامداران با چه نرخی از سهام خود درآمد کسب میکنند. وارن بافت همیشه به ROE توجه میکند تا ببیند آیا شرکت بهطور مداوم نسبت به سایر شرکتهای همصنعت خود عملکرد خوبی داشته است یا خیر. با درنظرگرفتن «سود خالص» و «حقوق صاحبان سهام»، میتوانید ROE را از فرمول زیر محاسبه کنید:
ROE = (سودخالص ÷ حقوق صاحبان سهام) * ۱۰۰
بااینوجود، مشاهده ROE فقط در یک سال گذشته کافی نیست. یک سرمایهگذار باید عملکرد تاریخی شرکت را در بازه زمانی پنج تا ده سال بررسی کند تا بتواند تحلیلی کامل از عملکرد آن داشته باشد.
۲. بدهی شرکت
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) یکی دیگر از ویژگیهایی است که بافت بهدقت بررسی میکند. او ترجیح میدهد که شرکتها مقدار کمی بدهی داشته باشند و رشد درآمدها از حقوق صاحبان سهام، نه از پول قرضگرفتهشده، حاصل شود.
نسبت D/E به این صورت محاسبه میشود:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = کل بدهیها ÷ حقوق صاحبان سهام
این نسبت نشان میدهد که شرکت به چه نسبتی، از حقوق صاحبان سهام و بدهی، برای تأمین مالی داراییهای خود استفاده میکند. هرچه این نسبت بالاتر باشد، بدهی بیشتری نسبت به حقوق صاحبان سهام در تأمین مالی شرکت نقش دارد. سطح بالای بدهی نسبت به حقوق صاحبان سهام میتواند منجر به نوسانات درآمد و هزینههای بهره بزرگ شود. برخی سرمایهگذاران برای آزمون دقیقتر، فقط از بدهی بلندمدت، بهجای کل بدهیها، در این محاسبه استفاده میکنند.
۳. حاشیه سود
سودآوری یک شرکت نهتنها به داشتن حاشیه سود خوب بستگی دارد، بلکه باید این حاشیه بهطور مداوم افزایش یابد. این حاشیه با تقسیم سود خالص بر فروش خالص محاسبه میشود. سرمایهگذاران باید حداقل به پنج سال گذشته نگاه کنند تا نشانهای خوب از حاشیه سود تاریخی شرکت بیابند.
حاشیه سود بالا نشان میدهد که شرکت بهخوبی در حال اجرای کسبوکار خود است. حاشیههایی که بهطور مداوم افزایش مییابند، نشان میدهد که مدیریت شرکت در کنترل هزینهها بسیار کارآمد و موفق بوده است.
۴. آیا شرکت عمومی است؟
معمولاً وارن بافت به شرکتهایی توجه میکند که حداقل ۱۰ سال سابقه دارند. بسیاری از شرکتهای فناوری که در دهه گذشته عرضه اولیه عمومی (IPO) داشتهاند، در نتیجه این معیار، به رادار او نمیرسند. او فقط در کسبوکارهایی سرمایهگذاری میکند که بهطور کامل برای او قابل درک باشند.
در همین راستا، «سرمایهگذاری ارزشی» بهمعنای شناسایی شرکتهایی است که در طول زمان استوار بودهاند؛ اما درحالحاضر زیر ارزش واقعیشان معامله میشوند. عملکرد تاریخی شرکتها نشاندهنده توانایی یا ناتوانی آنها در افزایش ارزش سهامداران است. بااینحال، عملکرد گذشته تضمینی برای آینده نیست.
۵. وابستگی به کالا
وارن بافت معتقد است که شناسایی شرکتهایی اهمیت دارد که محصولاتشان از رقبایشان قابل تفکیک نیستند یا بهطور کامل به یک کالای خاص مانند نفت یا گاز وابستهاند. اگرچه معمولاً او از سرمایهگذاری در چنین شرکتهایی اجتناب میکند، اما همیشه هم اینطور نیست.
بافت معتقد است که اگر شرکتی چیزی متمایز را از رقبایش ارائه ندهد، ویژگیهایی برای برتری ندارد. هر ویژگیای که سخت تقلید شود، همان چیزی است که بافت آن را «خندق حفاظتی» شرکت مینامد و به آن برتری رقابتی میبخشد. هرچه این خندق وسیعتر باشد، برای رقبا سختتر است که سهمی از بازار را به دست آورند.
۶. آیا ارزان است؟
این مهمترین بخش است. یافتن شرکتهایی که با پنج معیار قبلی مطابقت دارند، یک چیز است؛ اما تعیین کمارزشبودن آنها سختترین قسمت سرمایهگذاری ارزشی بوده و همین موضوع مهارت کلیدی بافت است.
یک سرمایهگذار باید ارزش ذاتی شرکت را با تحلیل چندین فاکتور اساسی کسبوکار، از جمله درآمدها، درآمد خالص و داراییها تعیین کند. معمولاً ارزش ذاتی شرکت بیشتر و پیچیدهتر از ارزش انحلالی آن است. ارزش انحلالی به قیمت فعلی شرکت اشاره دارد. بااینحال، ارزش انحلالی شامل موارد نامشهودی، مانند ارزش نام تجاری نیست. زمانی که بافت ارزش ذاتی شرکت را بهطور کلی میسنجد، آن را با سرمایه بازار فعلیاش مقایسه میکند؛ یعنی ارزش کل فعلی یا قیمت آن.
سخن پایانی
سرمایهگذاری به روش وارن بافت نیازمند دانش عمیق، تحلیل دقیق و صبر زیاد است. او با بهرهگیری از اصول ارزشی، شرکتهایی را شناسایی میکند که بهرغم ارزش ذاتی بالایی که دارند، در بازار بهدرستی قیمتگذاری نشدهاند. بافت بر تحلیل عملکرد شرکت، کاهش بدهی، بررسی حاشیه سود، شناخت تاریخی شرکتها و شناسایی مزیتهای رقابتی تمرکز دارد. همچنین، او از اهمیت «سرمایهگذاری روی خود» و اتخاذ تصمیمات مالی هوشمندانه نیز غافل نمیشود.
راز موفقیت بافت در ترکیب این اصول با بینش و توانایی بینظیرش در تعیین ارزش ذاتی شرکتها است. با پیروی از این اصول و بهرهگیری از تجربیات و درسهای او، سرمایهگذاران میتوانند بهدنبال فرصتهای بلندمدت و پایدار در بازار باشند و به موفقیتهای بزرگ دست یابند.