خاورمیانه یکی از کهنترین مناطق جهان است که حکومتهای آن، همیشه نقشی استراتژیک در تحولات بینالمللی داشتهاند. اگرچه با انقلاب صنعتی، تا حد زیادی، از قدرت این حکومتها کاسته شد، اما با اکتشاف منابع نفت و گاز، دوباره کشورهای خاورمیانه نقشی ژئوپلیتیک در سطح بینالمللی پیدا کردند. وجود این منابع، همیشه درگیریها و جنگهایی گوناگون را در خاورمیانه در پی داشته است که روی اقتصاد منطقه نیز تأثیر میگذارد. ازاینرو، در این مطلب، به بررسی جامع وضعیت بحرانی امروز خاورمیانه و تأثیرات آن بر اقتصاد خواهیم پرداخت.
فهرست مطالب:
جنگها و تأثیرات تاریخیشان بر اقتصاد خاورمیانه
خاورمیانه، بهعنوان یکی از مناطق استراتژیک جهان، همواره تحتتأثیر جنگها و نزاعهای مختلف بوده است. اگر از جنگهای تاریخی و کشورگشایی امپراتوریهای ایران و عثمانی و سایر تقابلهای تاریخی این جغرافیا بگذریم، به جنگهایی میرسیم که تأثیراتی عمیق بر اقتصاد منطقه داشتهاند. در این بخش، تأثیرات اقتصادی این درگیریها را بررسی خواهیم کرد.
جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸)
جنگ جهانی اول با فروپاشی امپراتوری عثمانی، ساختار سیاسی و اقتصادی خاورمیانه را بهطور کامل تغییر داد. پیمان سایکس-پیکو، در سال 1916، میان بریتانیا و فرانسه، موجب تقسیم مناطق تحتسلطه عثمانی و ایجاد مرزهایی جدید در خاورمیانه شد. این تغییرات سیاسی، زیرساختهای اقتصادی منطقه را نیز تحتتأثیر قرار داد.
با تجزیه امپراتوری عثمانی، کشورهایی جدید، مانند عراق، سوریه و لبنان به وجود آمدند که باید زیرساختهای اقتصادی خود را از پایه بنا میکردند. ازاینرو، عدم استقرار سیاسی و ناآرامیهای اجتماعی، موجب کاهش تولید و افزایش بیکاری در این کشورها شد.
جنگهای اعراب و اسرائیل (۱۹۴۸-۱۹۷۳)
درگیریهای مداوم میان کشورهای عربی و اسرائیل، بهویژه جنگهای ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳، تأثیرات گستردهای بر اقتصاد خاورمیانه داشتند. این جنگها موجب تخریب زیرساختها، کاهش تولیدات اقتصادی و افزایش هزینههای نظامی شدند. بهعنوان مثال، جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷، باعث اشغال مناطق مهمی مانند صحرای سینا و بلندیهای جولان توسط اسرائیل شد که تأثیرات اقتصادی بزرگی بر مصر و سوریه داشت.
هزینههای نظامی بالای این جنگها، منابع اقتصادی کشورها را بهسمت جنگافزارهای نظامی سوق داد و از توسعه زیرساختهای اقتصادی جلوگیری کرد.
جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۸)
جنگ ایران و عراق، یکی از خونینترین و طولانیترین درگیریهای قرن بیستم بود که تأثیرات اقتصادی و انسانی عمیقی بر دو کشور گذاشت. این جنگ موجب تخریب زیرساختهای نفتی و صنعتی در هر دو کشور شد و تولید نفت را بهشدت کاهش داد.
هزینههای نظامی بالا، اقتصاد ایران و عراق را به بحران کشاند و تورم و بیکاری در این کشورها افزایش یافت. علاوهبر آن، جنگ باعث افزایش بدهیهای خارجی عراق شد و این کشور را به یکی از بدهکارترین کشورهای جهان تبدیل کرد.
جنگ خلیج فارس (۱۹۹۰-۱۹۹۱)
حمله عراق به کویت در سال ۱۹۹۰ و پاسخ نظامی ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا، تأثیرات اقتصادی گستردهای بر منطقه خلیج فارس داشت. اشغال کویت توسط عراق، موجب تخریب زیرساختهای نفتی و اقتصادی این کشور شد و تولید نفت را متوقف کرد.
پاسخ نظامی ائتلاف بینالمللی، زیرساختهای بیشتری را در عراق تخریب کرد و افزایش هزینههای نظامی را در پی داشت. پس از پایان جنگ، اقتصاد کویت به کمکهای بینالمللی برای بازسازی نیاز داشت و عراق با تحریمهای اقتصادی شدیدی مواجه شد که تأثیراتی طولانیمدت بر اقتصاد این کشور داشت.
جنگ داخلی سوریه (۲۰۱۱-تاکنون)
جنگ داخلی سوریه که از سال ۲۰۱۱ آغاز شد، یکی از بدترین بحرانهای انسانی و اقتصادی را در تاریخ معاصر خاورمیانه به وجود آورده است. این جنگ موجب تخریب گسترده زیرساختهای اقتصادی، بهداشتی و آموزشی در سوریه شده و میلیونها نفر را به بیخانمانی و مهاجرت واداشته است.
کاهش تولیدات اقتصادی، افزایش بیکاری و تورم و فرار سرمایه، ازجمله تاثیرات اقتصادی این جنگ بر سوریه بودهاند. همچنین، این جنگ تأثیرات منفی بر اقتصاد کشورهای همسایه، مانند ترکیه، لبنان و اردن داشته که بهخاطر پذیرش میلیونها پناهجوی سوری، با مشکلات متعددی روبهرو شدهاند.
وضعیت سیاسی خاورمیانه
با نگاهی به سخنان رهبران کشورهای غربی، ازجمله جو بایدن، متوجه میشویم که رویکرد اساسی آنها حمایت از اسرائیل است. ازآنجاییکه اسرائیل از زمان پیدایش خود دائماً درگیر منازعات فرامرزی بوده، این حمایت میتواند تا حد زیادی برای کشورهای خاورمیانه تهدیدآمیز باشد.
اسرائیل بهعنوان نمایندهای برای دموکراسی فرضی غربی و ارزشهای مرتبط با آن، طیفی از دولتهای اسلامی را دشمن خود میپندارد؛ حتی اگر در ظاهر، فعلاً مناقشهای با برخی از آنها نداشته باشد. به این اختلاف، باید درگیریهای مربوط به منابع نفت و گاز را هم اضافه کنیم. این مسئله نیز به تعارض بین باورهای سنتی و سنتهای غربی میانجامد؛ چراکه غرب همیشه گمان میکند که بهتر میداند و برای همه مردم جهان بهتر تصمیم میگیرد. بنابراین، اسرائیل بهعنوان پاسگاه امپریالیسم غربی در خاورمیانه، دقیقاً رفتار تاریخی کشورهای غربی در منطقه را بازتولید میکند. ازاینرو، کشورهایی که سالها بهخاطر منابع خود تحتسلطه امپریالیسم بودهاند، رفتارهای اسرائیل را برنمیتابند. از این نظر، این یک جنگ فرهنگی است که ریشه در منازعات تاریخی ادیان ابراهیمی دارد.
خاورمیانه، جنگ و اقتصاد
از آغاز درگیریهای اسرائیل و حماس، خصومتها در نوار غزه، تلفات جانی گستردهای را در پی داشته است. همچنین، انتظار میرود که این جنگ تأثیرات ماندگاری بر جمعیت آسیبدیده در غزه، اسرائیل و کرانه باختری داشته باشد. به گفته منابع رسمی، بیش از ۴۰ درصد تلفات درگیریهای فعلی خاورمیانه را کودکان تشکیل میدهند. در این مدت، حدود ۱.۷ میلیون فلسطینی (نزدیک به ۷۵درصد جمعیت غزه) چندینبار آواره شدهاند. همچنین، کل جمعیت ۲.۳ میلیون نفری غزه از کمبود آب، غذا، برق و سوخت رنج میبرند.
از طرفی، ورود ایران و حزبالله لبنان به این درگیری، ریسکهای ژئوپلیتیک را بهشدت افزایش میدهد. این مسئله بهطور خاص بر اقتصاد لبنان تأثیر منفی میگذارد؛ چراکه این کشور، بعد از سالها بنبست سیاسی، پیچ تاریخی سرنوشتسازی را پشتسر میگذاشت. علاوهبر آن، درگیرشدن ایران با اسرائیل، میتواند اقتصاد تحتتحریم ایران را با بحرانهایی جدی مواجه کند. در نتیجه، تبدیلشدن جنگ فعلی به یک درگیری بزرگ منطقهای، اقتصاد تمام کشورهای خاورمیانه را با چالش مواجه خواهد کرد.
سناریوی احتمالی جنگ در خاورمیانه
به نظر میرسد که کشورهای منطقه میتوانند از یک درگیری تمامعیار اجتناب کنند. بااینحال، اگر تنشها کاهش نیابند و درگیریها بالا بگیرد، دولتهای خاورمیانه و شمال آفریقا در این آتش خواهند سوخت. دراینبین، ایران، لبنان، فلسطین و اسرائیل بیشترین آسیب را میبینند.
ضربه به اقتصاد ایران
پس از حمله هوایی به مجتمع دیپلماتیک ایران در سوریه، برای اولینبار، ایران بهطور مستقیم اسرائیل را هدف موشکهای خود قرار داد. بااینحال، پس از آن، درگیری بین دو کشور کاهش یافت. مدتی بعد، رئیسجمهور وقت ایران، ابراهیم رئیسی، در اثر یک سانحه هوایی از دنیا رفت. سپس، با برگزاری انتخابات داخلی، مسعود پزشکیان، کاندیدای اصلاحطلب، قدرت را به دست گرفت.
در واقع، پزشکیان با وعده اصلاحات اقتصادی در رقابتهای انتخاباتی پیروز شد؛ اما قتل رهبر سیاسی حماس، اسماعیل هنیه، در تهران، میتواند به برنامههای او برای تعامل با غرب و رهایی از بار تحریمها، ضربه وارد کند. اقدام تلافیجویانه تهران علیه اسرائیل نیز تلاشهای دولت را برای تقویت روابط تجاری و اقتصادی در منطقه و در سطح بینالمللی با چالش مواجه خواهد کرد. ازاینرو، انتظار میرود که سرمایهگذاریهای خارجی در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر و زیرساختهای نفت و گاز تا حد زیادی مختل شوند.
اقتصاد ایران، پس از خروج دونالد ترامپ از برجام، در سال ۲۰۱۸، آسیب دیده است؛ درحالیکه ترامپ میتوانست با کنترل فعالیتهای هستهای ایران، به دولت تهران در زمینه اقتصادی کمک کند. ازاینرو، همانطور که در مجمع عمومی سازمان ملل هم دیدیم، احیای توافق ۲۰۱۵ و پیگیری اصلاحات برای رشد اقتصادی، یکی از اولویتهای اصلی رئیسجمهور جدید است.
در چند سال گذشته، اقتصاد ایران به رشد خود ادامه داده و تولید ناخالص داخلی به ۴.۷درصد رسیده است. بااینحال، بر اساس برآوردهای صندوق بینالمللی پول، انتظار میرود که رشد امسال ۳.۳درصد باشد و رشد سال آینده تا ۳.۱درصد نیز کاهش یابد.
فاجعه برای اقتصاد لبنان
در دهههای گذشته، لبنان شاهد جنگهای نیابتی و درگیریهای مسلحانه متعددی بوده است. بااینحال، جنگ فعلی میتواند اقتصاد این کشور را در آستانه فروپاشی کامل قرار دهد. البته کارشناسان بر این عقیدهاند که تأثیرات این جنگ بر اقتصاد جهان، مشابه حمله اسرائیل به نوار غزه نخواهد بود. درصورتیکه درگیریها تشدید پیدا کند، احتمال گسترش آسیبها از داراییهای حزبالله، به زیرساختهای لبنان، ازجمله فرودگاه بینالمللی و بندر دریایی بیروت، وجود خواهد داشت.
درحالحاضر، لبنان با وضعیتی دستوپنجه نرم میکند که بانک جهانی آن را یکی از بدترین بحرانهای مالی از اوایل قرن نوزدهم میداند. بر اساس گزارش رسانههای محلی، تخمین زده میشود که اقتصاد این کشور در اثر جنگهای پیشین، حدود ۱.۵ میلیارد دلار آسیب دیده است. همچنین، بخش بانکی لبنان با بیش از ۷۰ میلیارد دلار ضرر مواجه بوده و از سال ۲۰۱۹، ارزش پول ملی این کشور حدود ۹۰ درصد کاهش یافته است.
اقتصاد اسرائیل و جنگهای مداوم
رشد اقتصادی اسرائیل از زمانی که حمله خود را به غزه آغاز کرد، با کاهش مواجه شده است. اسرائیل برای ادامه این جنگ، مجبور به وامگرفتن از غرب شده و طبیعتاً یک درگیری تمامعیار، خزانههای این کشور را بهشدت تحتفشار قرار میدهد. یکی از پیامدهای اساسی این استقراض مداوم، کاهش رتبه اعتباری اسرائیل است. بهاینترتیب، تأمین کسری بودجه، در آینده، برای این کشور دشوارتر خواهد بود.
در ماه ژوئیه، بانک اسرائیل چشمانداز رشد کشور را نسبت به برآوردهای ماه آوریل خود، بهخاطر تأثیر جنگ کاهش داد. در شرایط فعلی، بعید به نظر میرسد که بهزودی این کشور بتواند به وضعیت عادی خود بازگردد. درحالحاضر، انتظار میرود که اقتصاد اسرائیل در سال ۲۰۲۴، ۱.۵ درصد و در سال ۲۰۲۵، ۴.۲ درصد رشد کند که این میزان، ۱.۳ درصد کمتر از پیشبینیهای قبل از آغاز جنگ بود. ازاینرو، تشدید درگیریها و ایجاد یک جنگ همهجانبه، اقتصاد اسرائیل را با بحرانی جدی مواجه میکند.
سخن پایانی؛ جنگ خاورمیانه و تأثیرات جهانی
افزایش تنشها در خاورمیانه، ابهامات زیادی را درباره اقتصادی جهانی ایجاد میکند. خصوصاً در دورهای که سیاستگذاران جهان، عبور از یک دوره تورم بالا را بدون ایجاد رکود جشن میگیرند، درگیریهای خاورمیانه میتواند برآوردهای اقتصادی را بههم بریزد.
دراینبین، آمارها نشان میدهند که سرمایهگذاران به داراییهای باثباتتر تمایل بیشتری پیدا کردهاند. بااینحال، هنوز بانکهای جهان درگیریهای خاورمیانه را خطری جدی برای سیاستهای خود در نظر نمیگیرند. برای مثال، بانک مرکزی انگلستان خبر از کاهش احتمالی نرخ بهره خود داده است. کارشناسان نیز بر این عقیدهاند که مناقشات خاورمیانه هنوز در حدی نیستند که پیشبینیهای اقتصادی را با چالش مواجه کنند.
در سوی مقابل، تشدید درگیریها و واردشدن آسیب جدی به زیرساختهای انرژی، میتواند اقتصاد جهان را با مشکلاتی جدی مواجه کند. بر همین اساس، «آکسفورد اکونومیکس» تخمین زده است که چنین سناریویی، قیمت نفت را تا ۱۳۰ دلار افزایش میدهد و رشد تولید جهانی را ۰.۴ درصد کاهش خواهد داد.