جنگ تجاری بین آمریکا و چین، به یکی از پیچیدهترین و پرتنشترین روابط اقتصادی جهان تبدیل شده است. این جنگِ تعرفهها و اقدامات متقابل، تنها به یک اختلاف تجاری ساده ختم نمیشود، بلکه تأثیراتی عمیق و گسترده بر اقتصاد جهانی دارد. در دنیای امروز، تجارت بینالمللی نقشی حیاتی را در رشد و توسعه اقتصادی کشورها ایفا میکند. بنابراین، هرگونه اختلال در این جریان تجاری، میتواند تأثیرات چشمگیری بر تولید، اشتغال و قیمتها داشته باشد. دراینبین، جنگ تجاری آمریکا و چین که با اعمال تعرفههای سنگین بر کالاهای وارداتی از هر دو کشور آغاز شد، به تغییرات گستردهای در زنجیرههای تأمین جهانی، بازارهای مالی و سیاستهای اقتصادی کشورهای مختلف میانجامد. ازاینرو، در این مقاله از دلتا کالج، به بررسی چگونگی آغاز این جنگ تجاری، تغییرات و تحولات اصلی در طول زمان و تأثیرات آن بر اقتصادهای آمریکا، چین و جهان خواهیم پرداخت.
فهرست مطالب:
تاریخچه جنگ تجاری آمریکا و چین
جنگ تجاری بین آمریکا و چین از سال ۲۰۱۸ بهطور جدی آغاز شد. دولت آمریکا به ریاست دونالد ترامپ، بهمنظور کاهش کسری تجاری و فشار بر پکن برای تغییر رفتارهای تجاری و اقتصادی، تعرفههایی سنگین را بر روی کالاهای وارداتی از چین اعمال کرد. این اقدام بهسرعت واکنشهایی مشابه را از سوی دولت چین در پی داشت و دو کشور وارد یک دوره تنش و تبادل تعرفههای تلافیجویانه شدند.
مراحل و تغییرات اصلی در طول زمان
در طول سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰، درگیری دو کشور با تغییرات تعرفهها و مذاکراتی مختلف همراه بود. مراحل اصلی این جنگ تجاری به شرح زیر است:
- مرحله اول: در اوایل سال ۲۰۱۸، آمریکا تعرفههایی را بر فولاد و آلومینیوم اعمال کرد که چین نیز با تعرفههایی بر محصولات کشاورزی، به آمریکا پاسخ داد.
- مرحله دوم: در میانه همان سال، ایالات متحده تعرفههایی گستردهتر را برای کالاهای چینی در نظر گرفت که ارزش آنها به صدها میلیارد دلار میرسید. چین نیز بهنوبه خود تعرفههایی را بر روی محصولات آمریکایی اعمال کرد.
- مرحله سوم: در سال ۲۰۱۹، مذاکرات تجاری بین دو کشور آغاز شد و توافقات اولیهای به دست آمد؛ اما تعرفهها همچنان باقی ماند و تنشها ادامه یافت.
- مرحله چهارم: در اوایل سال ۲۰۲۰، فاز اول توافق بین آمریکا و چین به امضا درآمد که شامل برخی تعهدات چین به خرید محصولات آمریکایی و تعدیل تعرفهها بود؛ اما اجرای کامل این توافق با چالشهایی مواجه شد.
مواضع اصلی آمریکا و چین در این جنگ
هدف اصلی ایالات متحده از این جنگ، کاهش کسری تجاری، جلوگیری از سرقت مالکیت فکری و افزایش دسترسی به بازارهای چین برای شرکتهای آمریکایی بود. در سوی مقابل، چین قصد داشت که موقعیت خود را بهعنوان یکی از بزرگترین صادرکنندگان جهان حفظ کند. همچنین، این کشور تلاش کرد تا با تقویت اقتصاد داخلی و تنوعبخشی به بازارهای صادراتی، وابستگی خود را به بازار آمریکا کاهش دهد.
تأثیرات اقتصادی تعرفهها
درگیری پیشآمده بین ایالات متحده و چین تأثیرات زیادی بر اقتصاد دو کشور خواهد داشت. همچنین، از پیامدهای جهانی این مسئله نیز نمیتوان بهراحتی عبور کرد. ازاینرو، در این بخش، به بررسی تأثیرات اقتصادی تعرفهها میپردازیم.
تأثیر بر اقتصاد آمریکا
تعرفههای اعمالشده توسط ایالات متحده بر کالاهای وارداتی از چین، تأثیرات عمدهای بر بخشهای مختلف اقتصادی آمریکا داشته است. افزایش تعرفهها بهطور مستقیم موجب بالارفتن قیمتهای مصرفی داخلی شده و ازاینطریق، فشار بر مصرفکنندگان آمریکایی افزایش یافته است. خصوصاً این فشار در کالاهای واسطهای و سرمایهای که برای تولیدات داخلی مورد استفاده قرار میگیرند، نمود بیشتری دارد. علاوهبر آن، شرکتهای آمریکایی با افزایش هزینههای تولید مواجه شدهاند که این امر میتواند به کاهش رقابتپذیری آنها در بازارهای جهانی منجر شود.
همچنین، واکنش بازار به تعرفهها و تنشهای تجاری، منجر به افزایش ارزش دلار نسبت به یوان شده است. این موضوع کاهش صادرات آمریکا و در نتیجه کسری تجاری را در پی دارد. برای مثال، بهدلیل افزایش ارزش دلار، محصولات آمریکایی برای خریداران خارجی گرانتر میشوند و ازاینطریق، تقاضای جهانی برای این محصولات کاهش مییابد.
تأثیر بر اقتصاد چین
تعرفههای اعمالشده توسط ایالات متحده، بهطور مستقیم صادرات چین به آمریکا را کمتر کرده و تولید و اشتغال را در برخی از صنایع کلیدی چین تحتتأثیر قرار داده است. همچنین، کاهش ارزش یوان در برابر دلار، هزینههای واردات را برای چین افزایش میدهد. این موضوع در بخشهای مربوط به واردات مواد خام و فناوریهای پیشرفته تأثیرات مخرب زیادی داشته است. به همین خاطر، دولت چین سیاستهای پولی و مالی خاصی را برای کنترل تورم و تثبیت اقتصاد داخلی در پیش میگیرد.
تأثیر بر بازارهای جهانی و سایر کشورها
افزایش تعرفهها و تنشهای تجاری، موجب افزایش عدم قطعیت در بازارهای مالی و افزایش نوسانات شده است. برای مثال، بازارهای سهام در کشورهای مختلف بهشدت تحتتأثیر قرار گرفتهاند و نوسانات قیمتی قابل توجهی را نشان دادهاند.
از طرفی، سایر کشورهایی که در زنجیره تأمین جهانی نقش دارند نیز از جنگ بین چین و آمریکا تأثیر میپذیرند. برای مثال، کشورهای تولیدکننده مواد خام و قطعات واسطهای با کاهش تقاضا از سوی صنایع چینی مواجه میشوند. همچنین، برخی دیگر از کشورها مجبور به تغییر تأمینکنندگان و بازارهای صادراتی خود شدهاند تا از تأثیرات منفی جنگ تجاری جلوگیری کنند.
جنگ تعرفهها در سال ۲۰۲۵
سال ۲۰۲۵ یکی از مهمترین دورههای اقتصادی در تاریخ معاصر به حساب میآید؛ چراکه جنگ تعرفهها بین آمریکا و چین به نقطه اوج خود رسیده است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، با اعمال تعرفههای سنگین بر کالاهای وارداتی از چین، تلاش خواهد کرد تا اقتصاد آمریکا را تقویت کند و توازن تجاری را بهنفع کشور خود تغییر دهد. این تصمیمات تأثیراتی عمیق بر اقتصاد جهانی خواهد داشت و بازارهای مالی را بهشدت دگرگون میکند. ازاینرو، در این بخش، به آینده جنگ تعرفهها میپردازیم.
تقویت دلار آمریکا
در سال ۲۰۲۵، دلار آمریکا بهطرز چشمگیری تقویت شده است. حتی با وجود انتظارات برای کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو، دلار توانسته بهدلیل نگرانیهای ناشی از تعرفهها و تفاوتهای رشد اقتصادی، همچنان قدرتمند باقی بماند. در واقع، تعرفهها تأثیری مستقیم بر نرخهای ارز دارند؛ زیرا هزینه تولید بینالمللی را تغییر میدهند. این تغییرات موجب تقویت دلار در برابر دیگر ارزها شده و بازارهای مالی را تحتتأثیر قرار داده است.
ازاینرو، تعرفهها با افزایش هزینههای تولید و واردات، بهطور غیرمستقیم بر نرخهای ارز تأثیر میگذارند. افزایش تعرفهها باعث افزایش ارزش دلار در برابر یوان چین شده و این موضوع بهنوبه خود باعث کاهش رقابتپذیری صادرات آمریکا میشود. همچنین، جریانهای سرمایه قوی که دلار را در سالهای اخیر بالا نگه داشته بودند، همچنان ادامه دارند.
در اینبین، معمولاً کارشناسان بازارهای ارز در پیشبینی ریسکهای تعرفهها با چالشهایی جدی مواجه میشوند؛ زیرا واکنشهای سیاسی کشورها باید با دقت فراوانی مورد بررسی قرار گیرند. برای مثال، مطالعات نشان دادهاند که در مواردی که آمریکا بهطور غیرمنتظرهای ۱۰۰ میلیارد دلار تعرفه جدید را بر کالاهای وارداتی از چین اعمال میکند، ارزش دلار بهطور متوسط ۲.۵درصد افزایش مییابد.
اثرات تعرفهها بر یوان چین
در سال جاری، چین در معرض حملات ترامپ، خصوصاً در زمینه تعرفهها، قرار میگیرد. پیشبینی میشود که تعرفهها بر صادرات چین بهمیزان چشمگیری افزایش یابد (احتمالاً بهمیزان ۲۰درصد). برخلاف تصورات برخی از تحلیلگران، این احتمال وجود دارد که افزایش تعرفهها در اوایل دوره ریاستجمهوری ترامپ اجرایی شود.
بر همین اساس، انتظار میرود که نرخ مبادله دلار به یوان (USD/CNY) در مدتی کوتاه به ۷.۴۰ برسد و سپس، در شش تا دوازده ماه آینده، به ۷.۵۰ افزایش یابد. این تغییرات بسیار بیشتر از پیشبینیهای انجامشده هستند. با اینکه احتمال وقوع جنگ تجاری گستردهتر و تأثیرات شدیدتر بر ارزش یوان وجود دارد، اما شاید چین بهجای تکیه بر تغییرات ارزی، بر روی واکنشهای مالی و پولی متمرکز شود.
بهطور کلی، تضعیف یوان همچنان یک انتخاب استراتژیک برای چین خواهد بود. احتمالاً مقامات چینی اجازه خواهند داد که ارزش یوان در پاسخ به تعرفهها کاهش یابد تا از رشد داخلی حمایت شود. با توجه به ذخایر قوی دلار و تقاضای خارجی برای محصولات چینی، انتظار میرود که تضعیف ارزش یوان بهتدریج و بهصورت کنترلشده انجام شود. بهاینترتیب، مقامات چینی میخواهند از شوکهای ناگهانی به اقتصاد داخلی و ایجاد نگرانیهای عمومی جلوگیری کنند. ازاینطریق، تضعیف یوان بهگونهای انجام میشود که تأثیرات منفی آن بر احساسات داخلی و جریان سرمایه به حداقل برسد و فشارهای خروج سرمایه کاهش یابد.
تعرفهها و حوزه یورو
در سال ۲۰۲۵، کشورهای حوزه یورو نیز با چالشهای مربوط به تعرفهها مواجه میشوند. این ریسکها عمدتاً از سیاستهای تجاری آمریکا ناشی شدهاند که شامل اعمال تعرفههای جدید بر بخش خودروسازی اروپا و درنظرگرفتن تعرفههای پایه ۱۰درصدی هستند. این اقدامات منجر به افزایش عدم قطعیت در سرمایهگذاریها شدهاند که تأثیرات آن بهطور چشمگیری در دادههای اقتصادی منطقه یورو مشاهده میشود.
این عدم قطعیت تجاری، تأثیر مستقیمی بر بازارهای ارز دارد. برای جفتارزهای حساس به سیاستهای پولی، مانند یورو/دلار (EUR/USD)، تحلیلها نشان میدهند که تعرفههای گسترده میتوانند ارزش یورو را به زیر سطح برابری با دلار کاهش دهند. در نتیجه، ارزیابی دقیق تأثیر تعرفهها بر یورو دشوارتر است، اما بهترین تخمینها نشان میدهند که عدم قطعیت سیاستهای تجاری تنها بخشی کوچک از تفاوتهای اقتصادی را توضیح میدهد.
همچنین، مقاومت غیرمنتظره اقتصاد آمریکا و تغییرات در انتظارات از فدرال رزرو نیز در این زمینه مؤثر هستند. بنابراین، تخمینهای قبل از انتخابات همچنان پابرجا ماندهاند و به نظر میرسد که یورو در سناریوی تعرفههای پایه، حدود ۳درصد کاهش مییابد. در عوض، در صورت وقوع یک جنگ تجاری گستردهتر، این کاهش میتواند در حدود ۱۰درصد باشد.
سخن پایانی
در جهانی که بهسرعت تغییر میکند، جنگ تعرفهها بین آمریکا و چین تنها بخشی از پویاییِ پیچیدهای است که اقتصاد جهانی را شکل میدهد. این جنگ تجاری نهتنها یک نزاع اقتصادی به حساب میآید، بلکه آزمونی برای سیاستگذاریهای جهانی و نمایانگر تحمل بازارهای بینالمللی است.
از تأثیرات مستقیم بر قیمت کالاها و خدمات گرفته تا تغییرات بنیادین در نرخهای ارز و سیاستهای پولی، همگی نشاندهنده عمق و گستردگی این بحران است. اقتصاددانان، سیاستگذاران و تحلیلگران بازار بر سر این مسئله توافق دارند که نتایج این جنگ تجاری فراتر از مرزهای دو کشور خواهد بود و تأثیرات آن تا دوردستترین نقاط جهان حس میشود.
در چنین شرایطی، شناخت دقیق و جامع از همه جنبههای این جنگ تجاری و پیشبینی آینده آن، اهمیت بیشتری پیدا میکند. بنابراین، تنها با تحلیل دقیق دادهها، مشاهدات دقیق و درک عمیق از سیاستهای اقتصادی میتوان به راهحلهایی برای کاهش تنشها و بهبود وضعیت اقتصادی دست یافت. ازاینرو، در این مطلب، تلاش کردیم تا نگاهی جامع به موضوع جنگ تعرفهها داشته باشیم و تأثیرات گسترده آن را مورد بررسی قرار دهیم.