تنها یک روز تا مراسم تحلیف دونالد ترامپ باقی مانده و نفسهای فعالان اقتصاد، سیاست و بازار سرمایه به شماره افتاده است. در واقع، اغلب کارشناسان در تلاشاند تا بر اساس وعدههای انتخاباتی ترامپ، به چشمانداز جهان پس از ورود او به کاخ سفید دست یابند. ترامپ در دوره مبارزات انتخاباتیاش، وعده تغییراتی گسترده را داده است و این تغییرات افزایش تعرفهها، کاهش مالیاتهای بزرگ، اخراج گسترده مهاجران غیرقانونی و کاهش شدید هزینهها (توسط دوستانش، ایلان ماسک و ویوک راماسوامی) را شامل میشوند.
اگر کسی گمان میکند که ترامپ صبر خواهد کرد تا چند هفته بگذرد و سپس، با تعیین کابینهاش، بهسراغ این تغییرات میرود، سخت در اشتباه است. او بلافاصله پس از پیروزی در انتخاب، تعداد زیادی از انتصابات را در سطوح بالای کشور اعلام کرد که برخی از آنها بسیار بحثبرانگیز بودند. بر همین اساس، در این مطلب، سعی میکنیم تا به وعدههای ترامپ نگاهی داشته باشیم تا ازاینطریق، به چشمانداز ۳۶۰ روز نخست دور دوم ریاستجمهوری او دست پیدا کنیم.
فهرست مطالب:
نگاهی مختصر به دور نخست ترامپ
همانطور که «جیمز کارویل» در کمپین انتخاباتی «بیل کلینتون»، در سال ۱۹۹۲، گفت: «اقتصاد، احمقانه است.» درحالحاضر نیز این جمله میتواند به همان قوت ۳۲ سال پیش، درست باشد. پیروزی دونالد ترامپ بر «کامالا هریس» نشان میدهد که میلیونها آمریکایی از عملکرد اقتصادی حزب حاکم ناراضی بودهاند. بهاینترتیب، دو سِوُم رأیدهندگان اعتقاد داشتهاند که اقتصاد ایالات متحده در مسیر اشتباهی قرار دارد و همین مسئله برای هریس مشکلساز شد.
بااینحال، سؤال مهم این است که آیا در پایان دوره دوم ترامپ در کاخ سفید، در سال ۲۰۲۹، آیا مردم احساس متفاوتی خواهند داشت؟ با نگاهی به برخی از سیاستهای پیشنهادی رئیسجمهور منتخب، بههیچوجه نمیتوان مطمئن بود که این احساسات تغییر خواهند کرد.
بهطور کلی، ترامپ فردی نیست که خود را دستکم بگیرد و در کمپین انتخاباتیاش نیز اشاره کرد که در دوره اول ریاستجمهوری خود، «بزرگترین اقتصاد در تاریخ کشور» را ایجاد کرده است. با اینکه این ادعا بهوضوح اغراقآمیز به نظر میرسد، اما عملکرد ترامپ در سه سال اول ریاستجمهوریاش چشمگیر بود. اقتصاد ایالات متحده بهشدت رشد کرد، تورم بهطور متوسط حدود ۲درصد بود، ۶.۷ میلیون شغل ایجاد شد و نرخ بیکاری به ۳.۵درصد کاهش یافت. سپس، در سال چهارم ریاستجمهوریاش، اقتصاد با همهگیری کووید-۱۹ مواجه شد. قرنطینهها ۲۰ میلیون آمریکایی را بیکار کردند و نرخ بیکاری به ۱۵درصد رسید. بهاینترتیب، رکود عمیق در سال ۲۰۲۰، میانگین نرخ رشد را در دوره اول ترامپ به ۲.۳درصد کاهش داد.
مالیاتهای کمتر
ترامپ علاقه زیادی به کاهش مالیاتها دارد و کاهش مالیات برای کسبوکارها و افراد را یکی از اولویتهای اصلی دوره دوم ریاستجمهوری خود قرار داده است. هرچند برنامهها هنوز دقیق و کامل نیستند؛ اما او وعده داده که نرخ مالیات را برای آن دسته از شرکتهایی که محصولاتشان را در ایالات متحده تولید میکنند، از ۲۱درصد به ۱۵درصد کاهش دهد. این اقدام بخشی از برنامه «اول آمریکا» (America first) به حساب میآید که هدف آن ایجاد یکی از رقابتیترین رژیمهای مالیاتی در جهان و جلوگیری از انتقال تولیدات شرکتهای آمریکایی به خارج از کشور است. همچنین، او در نظر دارد کاهش مالیات بر درآمد را که در سال ۲۰۱۷ انجام شده بود و در سال آینده منقضی میشود، تمدید کند.
با وجود اینکه ایالات متحده با کسری بودجهای معادل ۷درصد از تولید ناخالص داخلی، در سال جاری مواجه است، منتقدان این کاهش مالیات را بهدلیل تأثیرات منفی آن بر بدهی ملی که درحالحاضر به ۱۲۲درصد از تولید ناخالص داخلی رسیده است، غیرقابل تحمل میدانند. بااینحال، ترامپ معتقد است که راهحلی را برای تأمین هزینههای مربوط به این کاهش مالیاتها، ارائه خواهد داد.
افزایش تعرفهها
ترامپ اعلام کرده است که هزینه کاهش مالیاتها را از طریق اعمال تعرفه بر کالاهای خارجی وارداتی به ایالات متحده تأمین خواهد کرد. او ایده اعمال تعرفه ۶۰ تا ۱۰۰درصد بر محصولات چینی و ۱۰ تا ۲۰درصد بر کالاهای سایر نقاط جهان را مطرح کرده است. بنیاد مالیاتی، یک اندیشکده آمریکایی، تخمین زده که یک تعرفه ۱۰درصد جهانی در طول ۱۰ سال، ۲ تریلیون دلار درآمد ایجاد میکند؛ درحالیکه یک تعرفه ۲۰درصدی میتواند ۳.۳ تریلیون دلار درآمد داشته باشد. بااینحال، این مبلغ همچنان کمتر از میزان مورد نیاز برای جبران کامل کاهش درآمدهای ناشی از دائمیکردن کاهش مالیاتهای سال ۲۰۱۷ است.
تأثیر این تعرفهها افزایش قیمتها در فروشگاهها و کاهش قدرت خرید مصرفکنندگان آمریکایی خواهد بود. برخی تخمینها نشان میدهند که زیانهای متوسط برای هر خانوار آمریکایی میتواند بین ۲۵۰۰ تا ۳۹۰۰ دلار باشد؛ بنابراین، احتمالاً کسانی که با امید کاهش تورم و رشد سریع استانداردهای زندگی به ترامپ رأی دادهاند، در ۳۶۰ روز نخست دور دوم ریاستجمهوری او شوکه خواهند شد.
حفاری و محیطزیست
یکی از اصلیترین بخشهای استراتژی صنعتی جو بایدن، به قانون کاهش تورم اختصاص داشت که هدف آن تحریک رشد سبز از طریق مشوقهای مالیاتی و یارانهها بود. ترامپ این قانون را بهدلیل هزینههای بالا مورد انتقاد قرار داده و برنامههایی برای ممنوعیت پروژههای بادی دریایی و از سرگیری حفاریهای بزرگمقیاس نفت و گاز دارد. اگرچه انتظار میرود که اعتبارهای مالیاتی بلندمدت برای توربینهای بادی زمینی همچنان باقی بمانند، اما آمریکا تحت ریاستجمهوری ترامپ در صف مقدم مبارزه برای دستیابی به «صفر خالص گازهای گلخانهای» نخواهد بود. ترامپ سیاست انرژی خود را در سه کلمه خلاصه کرده است: «حفاری، عزیزم؛ حفاری.»
نرخ بهره، دلار و فدرال رزرو
درحالحاضر اقتصاد ایالات متحده نزدیک به حداکثر ظرفیت خود عمل میکند و نرخ بیکاری پایین است. کاهش مالیاتها تقاضا را افزایش خواهد داد؛ درحالیکه تعرفههای بالاتر قیمتها را بالا میبرند. نتیجه این تغییرات افزایش تورم خواهد بود که بهمعنای احتیاط بیشتر بانک مرکزی ایالات متحده (فدرال رزرو) در کاهش نرخ بهره است. اگر هزینههای استقراض در ایالات متحده برای مدتی طولانیتر بالا بماند، دلار آمریکا در بازارهای ارزی تقویت خواهد شد و بخشی از تأثیر تعرفهها را با ارزانترکردن واردات جبران خواهد کرد.
با توجه به تجربه دوره اول ریاستجمهوری، احتمالاً ترامپ فشار زیادی را به فدرال رزرو برای کاهش نرخ بهره وارد میکند. بانک مرکزی ایالات متحده، در روزهای گذشته، نرخ بهره را ۰.۲۵ واحد کاهش داد؛ اما رئیس آن، جروم پاول، بهوضوح انتظار مشکلاتی را دارد. وقتی از او پرسیده شد که آیا در صورت درخواست ترامپ از سمت خود کنارهگیری میکند و آیا بهلحاظ قانونی امکان این کار وجود دارد، پاول پاسخ داد: «خیر؛ از نظر قانونی امکانپذیر نیست.»
مهاجرت و مقرراتزدایی
ترامپ قصد دارد که بلافاصله پس از آغاز دوره دوم ریاستجمهوری خود، حدود ۱۱ میلیون نفر از مهاجران غیرقانونی را اخراج کند. البته جزئیات کمی در مورد چگونگی شناسایی این افراد ارائه شده است. همچنین، او پروژه «ساخت دیوار در امتداد مرز بین ایالات متحده و مکزیک» را که در دوره اولش آغاز شده بود، دنبال خواهد کرد. اگر این سیاستها موفقیتآمیز باشند، عرضه نیروی کار ارزانقیمت کاهش یافته و هزینههای کسبوکارها افزایش پیدا میکند.
علاوهبر آن، ترامپ از مقرراتزدایی از کسبوکارها حمایت میکند؛ ازجمله حذف مقررات حفاظتی برای هوش مصنوعی و پایاندادن به «آزار و اذیت» صنعت کریپتوکارنسی. انتصاب ایلان ماسک بهعنوان رئیس «کمیسیون کارایی دولت»، با وظیفه کاهش بوروکراسی نیز به این امر کمک خواهد کرد.
آمادهسازی برای اختلال در زنجیره تأمین
علاوهبر تعرفههای جدید، سیاستهای ترامپ در گذشته، تأثیرات قابل توجهی بر زنجیرههای تأمین جهانی داشتهاند و بازگشت او میتواند چالشهایی جدید را برای کسبوکارهایی که به شبکههای بینالمللی وابسته هستند، ایجاد کند. تهدید به محدودیتهای تجاری بیشتر، شرکتها را مجبور خواهد کرد تا استراتژیهای تأمین منابع خود را بازنگری کنند که منجر به افزایش هزینهها و اختلالات عملیاتی میشود.
گزارشی از واحد اطلاعات اقتصادی با عنوان «شاخص ریسک ترامپ: تأثیر جهانی یک ریاستجمهوری جدید در ایالات متحده»، درباره تعرفههای بالاتر و محدودیتهای تجاری، میگوید: «ما معتقدیم که ترامپ به نیت خود برای اعمال تعرفه کلی بر واردات ایالات متحده عمل خواهد کرد. او نرخ ثابت ۱۰درصد را پیشنهاد داده است؛ اگرچه ما معتقدیم که در نهایت، این نرخ کاهش خواهد یافت. اقدامات تنبیهی اضافی بر واردات حساس سیاسی، مانند فولاد نیز محتمل است.»
ازاینرو، مدیران ریسک باید بهطور فعال زنجیرههای تأمین خود را ارزیابی کرده و منابعشان را متنوع سازند تا ریسکهای مرتبط با موانع تجاری احتمالی را کاهش دهند. همکاری با تأمینکنندگان محلی یا بررسی بازارهای جایگزین میتواند بهعنوان یک سپر در برابر عدم قطعیتهای ناشی از سیاستهای ترامپ عمل کند.
علاوهبر آن، شرکتها باید از هرگونه تغییرات قانونی که ممکن است بر روابط تجاری و پویایی زنجیره تأمین تأثیر بگذارد، مطلع باشند.
چشمانداز سرمایهگذاری در دوره دوم ترامپ
سیاستهای ترامپ بر بخشهای مختلف اقتصادی تأثیر میگذارند و میتوانند برای صنایع و اقتصادهای گوناگون تبعاتی متفاوت داشته باشند. ازاینرو، در این بخش، به چشمانداز ۳۶۰روزه سرمایهگذاری در آغاز دوره دوم ریاستجمهوری او خواهیم پرداخت.
سهام جهانی؛ عدم قطعیت ژئوپلیتیکی و تمرکز بر جریان نقدی
احتمالاً ریسکهای اصلی حول نوسانات ژئوپلیتیکی خواهند بود. انتصابات ترامپ به سیاستهای سختگیرانه و تهاجمی اشاره دارد؛ بهویژه در مورد سیاست خارجی و تجارت. این مسئله نشان میدهد که ریسکها دوباره به میز اقتصادی بازگشتهاند و نوسانات افزایش خواهند یافت. بهاینترتیب، سرمایهگذاران بهدنبال شرکتهایی خواهند بود که در برابر این نوسانات مقاوم هستند و این امر بهمعنای تمرکز بر شرکتهایی است که سطوح سالمی از جریان نقدی آزاد را تولید میکنند.
در مورد بخشهایی که احتمالاً تحتتأثیر قرار میگیرند نیز باید به بخش دفاع اشاره کرد. با چرخش ایالات متحده از اروپا و ناتو بهسمت اقیانوس آرام، دولتهای اروپایی باید بیشتر هزینه کنند تا به بازیابی امنیت خود بپردازند.
سهامهای کوچک آمریکا؛ بادهای موافق بازگشت به تولید داخلی
سهامهای کوچک آمریکا از فرایند جهانیزدایی زنجیرههای تأمین که اغلب «بازگشت به تولید داخلی» یا «تولید در خاک ملی» نامیده میشود، بهرهمند خواهند شد. رژیم تعرفههای افزایشی فرصتهایی را برای شرکتهایی که بیشتر به اقتصاد آمریکا وابسته هستند، ایجاد میکند. از آنجایی که سهامهای کوچک درآمد کمتری از خارج از آمریکا نسبت به همتایان بزرگتر خود دارند، موانع تجاری احتمالی میتواند جذابیت آنها را افزایش دهد.
انتظار میرود که دولت جدید اولویت را به رشد داخلی از طریق سیاستهایی، از جمله کاهش مالیاتها، تحریک مالی هدفمند و مقرراتزدایی بدهد. این رویکردها میتوانند حمایت بیشتری را از سهامهای کوچک فراهم کنند که به لحاظ اقتصادی، حساستر از همتایان بزرگتر خود هستند. بنابراین، انتظار میرود که رشد سود سهامهای کوچک در سال ۲۰۲۵ از رشد سهامهای بزرگ فراتر برود.
درآمد ثابت چند دارایی؛ نرخهای بالاتر برای مدت طولانیتر
به نظر میرسد که راه برای ترامپ باز است تا سیاستهایی را که در کمپین انتخاباتی خود پیشنهاد داده بود، از جمله کاهش مالیاتها، تعرفه بر کالاهای وارداتی و اصلاحات مهاجرتی، اجرا کند. اگر این سیاستها نهایی شوند، برخی از آنها میتوانند به رشد بالاتر بینجامند؛ اما همچنین، تورم بیشتری را نیز بههمراه خواهند داشت که فدرال رزرو را از کاهش نرخ بهره بهمیزان پیشبینیشده باز خواهد داشت. ازاینرو، بازنگری در بازارهای نرخ بهره بهنفع اوراق قرضه با نرخ شناور، مانند تعهدات وام تضمینشده (CLOs) است؛ زیرا نرخهای بالاتر بهمعنای درآمد بالاتر برای سرمایهگذاران هستند؛ بهشرطی که سایر شرایط ثابت بمانند.
سهامهای اروپایی؛ پتانسیل صعودی
نکتهای که کمتر به آن توجه شده، احتمال صعودیبودن سهامهای اروپایی است. بسیاری از تحلیلگران بر روی ریسکهای نزولی تمرکز کردهاند و نتیجه سادهای گرفتهاند که تعرفههای ترامپ برای بازارهای صادراتمحور اروپا مضر خواهد بود. بااینحال، در این تحلیلها نادیده گرفته شده است که بخش بزرگی از درآمدهای شرکتهای اروپایی از خدمات یا تولیدات محلیبهمحلی (یعنی شرکتهای اروپایی که در آمریکای شمالی تولید میکنند و در همانجا به فروش میرسانند) به دست میآید و این درآمدها تحتتأثیر تعرفهها قرار نمیگیرند. در واقع، تنها ۶درصد از درآمدهای شرکتهای اروپایی در معرض تعرفهها هستند.
بازده بالا؛ افزایش فعالیتهای ادغام و تملک (M&A)
برنامههای حامی رشد ترامپ و کاهش سریعتر نرخ بهره در اروپا میتواند روحیه ریسکپذیری شرکتها را تقویت کرده و منجر به افزایش فعالیتهای «ادغام و تملک» (M&A) شود. همینطور که مقرراتزدایی نیز میتواند چنین تأثیری داشته باشد. این امر ممکن است که به صدور بیشتر اوراق قرضه بینجامد.
در نگاه اول، این مسئله یک نکته منفی به نظر میرسد؛ زیرا عرضه بیشتر، به تقاضای بالاتری نیاز دارد. بااینحال، فعالیتهای M&A میتوانند برای شرکتهای با بازده بالا که هدفِ تملک هستند، مثبت باشند. این امر بهویژه برای شرکتهایی که دچار استرس بیشتری هستند (دارای اسپرد بالاتر)، صادق است؛ چرا که رتبه اعتباری آنها در صورت تملک توسط یک نهاد قویتر، بهبود مییابد.
بازارهای نوظهور؛ بازطراحی زنجیرههای تأمین
قطعاً موانع تجاری موجب کاهش کارایی در اقتصاد جهانی میشوند؛ اما درحالیکه بازطراحی زنجیرههای تأمین میتواند به ضرر برخی از شرکتها و کشورها باشد، بعضی دیگر از این تغییرات بهرهمند خواهند شد. شرکتهای چندملیتی بهدنبال تنوع در ورودیهای صنعتی خود هستند و سعی دارند که وابستگیشان را به چین کاهش دهند.
در آسیا، کشورهایی مانند هند، ویتنام و اندونزی در موقعیتی قرار دارند که از این تغییرات بهرهمند میشوند. مکزیک نیز میتواند از برندگان این بازطراحی باشد؛ هرچند باید دید که دولت جدید ایالات متحده چه رویکردی در مواجهه با این کشور خواهد داشت. همچنین، باید دید که تا چه حد اظهارات ترامپ در مورد تعرفهها بهعنوان یک تاکتیک مذاکره استفاده میشود و نتیجه نهایی چقدر دشوار خواهد بود.
سخن پایانی: نگاهی بالینیتر به ۳۶۰ روز نخست ترامپ
در کمپین انتخاباتی اخیر، ترامپ چهرهای متفکرتر و کمتر تهاجمی نسبت به دوره اول خود نشان داد. بااینحال، این آخرین دوره ریاستجمهوری ترامپ خواهد بود – حداقل بر اساس سیاستهای فعلی ایالات متحده که رؤسای جمهور را به دو دوره محدود میکند. بنابراین، احتمال دارد که ترامپ بیشترین تغییرات را در آخرین دوره ریاستجمهوری خود اعمال کند. همچنین، با دراختیارداشتن اکثریت جمهوریخواه در هر دو مجلس نمایندگان و سنا، او حداقل برای دو سال آینده، قدرت خواهد داشت تا بخش زیادی از برنامههای خود را پیش ببرد.
در سال ۲۰۱۶، ترامپ کمی کمتر از ۶۳ میلیون رأی به دست آورد که کمتر از ۶۷ میلیون رأی هیلاری کلینتون بود. در سال ۲۰۲۴، او نزدیک به ۷۷ میلیون رأی کسب کرد و اولین نامزد جمهوریخواهی شد که در ۲۰ سال گذشته، رأی مردمی را به دست میآورد. چنین نتیجهای میتواند ترامپ را به این باور برساند که او مأموریت بزرگتری نسبت به قبل، برای پیشبرد برنامههای خود دارد. ازاینرو، باید منتظر ماند و دید که او تا چه حد در پیادهسازی وعدههای خود مصمم است و رویکردهای سیاسی و اقتصادیاش چه تأثیراتی در جهان خواهند داشت.