شاخص S&P 500 که عملکرد ۵۰۰ شرکت بزرگ قابل معامله در بازار بورس سهام نیویورک و نزدک را ردیابی میکند، یکی از معیارهای اصلی برای اندازهگیری عملکرد بازار سهام آمریکا است. در دهههای گذشته، رشد سریع و مداوم سهام شرکتهای مختلف آمریکایی باعث شده تا سرمایهگذاران از شاخص S&P 500 بهعنوان معیاری برای سنجش سبد سرمایه خود استفاده کنند.
بااینحال، تحلیلهای جدید گلدمن ساکس (Goldman Sachs) نشان میدهد که این دوره رشد روبهپایان است و سرمایهگذاران باید انتظار خود را از رشد بازار سهام ایالات متحده، در سالهای آینده، پایین بیاورند. ازاینرو، در این مطلب، به وضعیت کلی بازار سهام این کشور و پیشبینی جنجالی گلدمن ساکس خواهیم پرداخت.
فهرست مطالب:
شاخص S&P 500 سهام آیندهنگر اقتصاد ایالات متحده
شاخص اساندپی ۵۰۰ بهعنوان سهام آیندهنگر یا پیشروی (Bellwether) اقتصاد آمریکا در نظر گرفته میشود. اصطلاح آیندهنگر به سهامی اشاره دارد که میتواند وضعیت آینده اقتصاد ایالات متحده را نشان دهد. علاوهبر آن، شاخص اساندپی ۵۰۰ ابزاری کلیدی برای افرادی است که میخواهند در صندوقهای شاخص بازار گسترده این کشور سرمایهگذاری کنند.
معمولاً افزایش قیمت S&P 500 با رشد اقتصاد آمریکا همگام است. همچنین، نوسانات قیمت در S&P 500 بهطور دقیق دورههای ناآرامی اقتصاد این کشور را منعکس میکند. بنابراین، نمودار بلندمدت تاریخچه قیمت S&P 500 خوانشی جامع را از احساسات سرمایهگذاران نسبت به اقتصاد آمریکا به ما ارائه میدهد.
تاریخچه قیمتی شاخص S&P 500
ازآنجاییکه شاخص S&P 500 نشاندهنده وضعیت آتی اقتصاد ایالات متحده است، پیشبینی گلدمن ساکس میتواند چشماندازی حیاتی را از وضعیت آینده این کشور به ما ارائه دهد. ازاینرو، برای درک بهتر رابطه این شاخص با اقتصاد آمریکا، تاریخچه قیمتی آن را در این بخش، بررسی خواهیم کرد.
شاخص S&P 500 و آغاز به کار
شاخص S&P 500 فعالیت خود را در سال ۱۹۵۷ آغاز کرد. در دهه اول، این شاخص بهتدریج افزایش یافت و به بیش از ۱۰۰ واحد رسید، که نشاندهنده دوره رونق اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم بود. بااینحال، از سال ۱۹۶۹ تا اوایل ۱۹۸۱، شاخص بهمرور با نزول مواجه شد. در این دوره، اقتصاد آمریکا با مشکلاتی، همچون رشد ناچیز و تورم بالا، دستوپنجه نرم میکرد که باعث شد تا شاخص S&P 500 بهآرامی ارزش خود را از دست بدهد.
بحران نفت و رکود ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۲
در سال ۱۹۷۳، بهدلیل حمایت آمریکا از اسرائیل در جنگ با اعراب، سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) تحریمهایی را علیه ایالات متحده اعمال کرد. این تصمیم منجر به افزایش شدید قیمت نفت شد و تاثیری منفی بر اقتصاد آمریکا گذاشت. در سال ۱۹۷۹، وقوع انقلاب ایران نیز باعث افزایش دوباره قیمت نفت و بروز بحران انرژی شد.
بااینحال، فدرال رزرو توانست با افزایش نرخ بهره و مداخلات موثر، فشارهای تورمی را کاهش دهد. این اقدامات به شکلگیری بازاری صعودی، از سال ۱۹۸۲ تا ۲۰۰۰ انجامید و در این دوره، قیمت سهام بهطور چشمگیری افزایش یافت. ازاینرو، شاخص S&P 500 رشد کرد و اوجهای جدیدی را نشان داد. علاوهبر آن، کاهش نرخ بهره، رشد قوی اقتصاد بهدلیل افزایش جهانیشدن، گسترش طبقه متوسط، نوآوریهای تکنولوژیکی، ثبات سیاسی و کاهش قیمت کالاها نیز به این رشد کمک کردند.
حباب تکنولوژی
در سال ۲۰۰۰، بازار سهام با یک دوره هیجانی مواجه شد که عمدتاً بر اثر ارزشگذاریهای بیش از حد، شور و شوق عمومی برای خرید سهام و سفتهبازی در بخش فناوری شکل گرفت. این دوره که با عنوان «حباب تکنولوژی» شناخته میشود، منجر به رشد چشمگیر قیمت سهام، بهویژه در بازار تکنولوژیمحور نزدک شد.
وقتی این حباب بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ ترکید، شاخص نزدک آسیب بزرگی دید. اگرچه شاخص S&P 500 نیز با کاهش ارزش مواجه شد، اما این کاهش نسبت به نزدک کمتر بود. بااینحال، شاخص S&P 500 توانست پس از این ضربه سهمگین، بهبود یابد و تا سال ۲۰۰۷، اوجهای جدیدی را نشان دهد. این دوران با رشد در بخشهای مسکن، سهام بخش مالی و سهام کالاها همراه بود و به تثبیت شاخص S&P 500 کمک کرد.
بحران مالی سالهای ۲۰۰۷-۲۰۰۸ و رکود بزرگ
بحران مالی ۲۰۰۷-۲۰۰۸ که به «رکود بزرگ» معروف است، بسیاری از دستاوردهای دهه گذشته را بهخاطر کاهش قیمتهای مسکن، از بین برد. این بحران اقتصادی با بدهیهای معوقه فراوان و ناتوانی در بازپرداخت این بدهیها همراه بود. این مسئله باعث شد تا اعتماد به سهام، بهعنوان یک سرمایهگذاری ایمن، کاهش یابد.
در اوج این بحران، در مارس ۲۰۰۹، شاخص S&P 500 به پایینترین سطح خود رسید. این افت شدیدترین کاهش شاخص از زمان جنگ جهانی دوم بود و عمق و شدت بحران اقتصادی را نشان میداد.
بازار گاوی دهساله
تا مارس ۲۰۱۳، شاخص S&P 500 توانست تمامی زیانهای خود را از بحران مالی ۲۰۰۷-۲۰۰۸ جبران کند و حتی از اوجهای قبلی نیز فراتر برود. این رشد قابل ملاحظه در دورهای دهساله بهوقوع پیوست و در این مدت، بازار سهام بهطور پیوسته افزایش یافت و با بیش از ۲۰درصد اصلاح مواجه نشد.
این دوره صعودی که با عنوان «بازار گاوی ده ساله» (10-Year Bull Market) شناخته میشود، توسط عوامل مختلفی تقویت شد. رشد پایدار اقتصادی و نرخهای بهره پایین، از مهمترین عوامل بودند که به افزایش قیمتهای سهام کمک کردند. همچنین، بهخاطر نرخ بهره پایین، بسیاری از سرمایهگذاران از اوراق قرضه بهسمت سهام تغییر مسیر دادند؛ بهویژه سهامهایی که به پرداخت سود دورهای اقدام میکردند.
همچنین، نوآوریهای تکنولوژیکی، رشد طبقه متوسط، افزایش جهانیشدن و ثبات سیاسی از دیگر عوامل موثر بر ایجاد بازار گاوی بودند. این عوامل افزایش قابل توجه شاخص S&P 500 را در پی داشتند.
همهگیری کرونا در سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱
در اوایل سال ۲۰۲۰، همهگیری جهانی کووید-۱۹ منجر به اتخاذ تدابیر قرنطینهای در بسیاری از کشورها شد که تأثیرات قابل توجهی بر اقتصاد جهانی و بازارهای سهام داشت. تعطیلی کسبوکارها و محدودیتهای مختلف باعث شد تا بسیاری از بازارهای سهام، ازجمله شاخص S&P 500، با کاهش شدید قیمتها مواجه شوند.
در ۱۹ فوریه ۲۰۲۰، شاخص S&P 500 بهمقدار تاریخی ۳,۳۸۶.۱۵ رسید، اما تا ۲۳ مارس ۲۰۲۰ این شاخص به ۲,۲۳۷.۴۰ سقوط کرد و تنها در یک ماه بیش از ۳۴درصد افت داشت. اقتصاد آمریکا نیز از این بحران بینصیب نماند و در سهماهه دوم سال ۲۰۲۰، رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) این کشور ۳۲.۹درصد نسبت به سال قبل، کاهش یافت.
تا ماه اوت ۲۰۲۰، با اعلام بستههای مالی تحریکی از سوی دولت آمریکا، برنامههای وام برای کسبوکارهای دچار مشکل و تولید واکسن، امیدواریها به بازار بازگشت و شاخص S&P 500 از اوجهای قبلی خود در فوریه عبور کرد.
تأثیرات مثبت این اقدامات در ارقام GDP نیز مشاهده شدند؛ بهطوری که در سهماهه سوم سال ۲۰۲۰، GDP آمریکا ۳۳.۴درصد و در سهماهه چهارم، ۴.۳درصد افزایش یافت. همچنین، شاخص S&P 500 از پایینترین مقدار خود در مارس ۲۰۲۰ (۲,۲۳۷.۴۰) به ۳,۷۵۶.۰۷ در ۳۱ دسامبر همان سال رسید و به رشد خود در سال ۲۰۲۱ ادامه داد.
در ۲۷ دسامبر ۲۰۲۱، این شاخص بهمقدار تاریخی ۴,۷۶۶.۱۸ دست یافت و در آوریل ۲۰۲۲ با مقدار ۴,۴۶۲.۲۱ معامله میشد. در نهایت، در اکتبر ۲۰۲۲، این شاخص تا ۳,۷۹۰.۹۳ کاهش یافت و در آوریل ۲۰۲۳ با مقدار ۴,۰۹۱.۹۵ بسته شد.
شاخص S&P 500 در سالهای اخیر
رشد قابل توجه شاخص S&P 500، در آغاز سال ۲۰۲۲، متوقف شد. فشارهای تورمی که بر اقتصاد جهانی تأثیر گذاشتند، یکی از عوامل اصلی این کاهش بودند. مشکلات زنجیره تأمین ناشی از پاندمی و تهاجم روسیه به اوکراین نیز به افزایش تورم دامن زدند و بازارها را تحتفشار قرار دادند.
برای مقابله با این سطح از تورم، فدرال رزرو شروع به افزایش نرخ بهره کرد. نرخ بهره مؤثر فدرال رزرو از ۰.۰۸درصد در ژانویه ۲۰۲۲، به ۴.۶۵درصد در مارس ۲۰۲۳ افزایش یافت. این افزایش نرخ بهره، رشد اقتصادی را کند کرد و موجب نوسانات بیشتری در بازارهای سهام شد. ازاینرو، در سال ۲۰۲۲ و در سهماهه اول ۲۰۲۳، شاخص S&P 500 نوسانات زیادی را تجربه کرد.
در سال ۲۰۲۴، شاخص اساندپی ۵۰۰ رشد قابل توجهی را نشان داد و با افزایش نرخ بهره و احساسات مثبت درباره سهامهای هوش مصنوعی به اوجهای تاریخی خود دست یافت. این شاخص در اکتبر ۲۰۲۴ به مقدار بیسابقه ۵,۸۶۴.۶۷ رسید. این رشد ناشی از احتمال کاهش نرخ بهره، بهبود وضعیت اقتصادی و افزایش تقاضا در بازارهای مالی بود.
گلدمن ساکس؛ دوران طلایی دهساله به پایان خواهد رسید
گلدمن ساکس، یکی از بزرگترین و معتبرترین شرکتهای سرمایهگذاری و مدیریت مالی جهان، به تحلیلها و پیشبینیهای دقیق خود در زمینه بازارهای مالی شهرت دارد. تحلیلها و توصیههای این شرکت نقش مهمی در تصمیمگیریهای سرمایهگذاران و تعیین روندهای بازار ایفا میکنند. در گزارش جدید خود، گلدمن ساکس پیشبینی کرده که شاخص S&P 500، پس از یک دوره طلایی در ۱۰ سال گذشته، دههای پر رکود را تجربه خواهد کرد.
گلدمن ساکس معتقد است که شاخص S&P 500 در ۱۰ سال آینده، بازده سالانه اسمی ۳درصد را نشان میدهد. این بازده در صدک هفتم عملکرد از سال ۱۹۳۰ قرار میگیرد و بهشدت از بازده سالانه ۱۳درصد دهه گذشته عقب میماند.
انتظارات پایینتر برای آینده
گلدمن ساکس اعتقاد دارد که بازدهی سهام در دهه آینده به پایینترین سطح نسبت به اوراق قرضه و تورم خواهد رسید. طبق تحلیلهای این شرکت، شاخص S&P 500 تا سال ۲۰۳۴، حدود ۷۲درصد احتمال دارد که از اوراق قرضه عقب بماند و بهاحتمال ۳۳درصد از تورم نیز عقب خواهد افتاد.
۵ عامل کلیدی برای تحلیل گلدمن ساکس
گلدمن ساکس ۵ عامل کلیدی را برای این چشمانداز نهچندان روشن خود از شاخص اساندپی ۵۰۰ بیان میکند که در ادامه، این عوامل را توضیح میدهیم.
۱. ارزشگذاری تاریخی بیش از حد
ارزشگذاری بیش از حد زمانی رخ میدهد که قیمت سهام نسبت به معیارهای بنیادین آن (مانند درآمد یا سود شرکت) بسیار بالا باشد. معمولاً این وضعیت بهخاطر خوشبینی بیش از حد سرمایهگذاران نسبت به رشد آینده شرکت اتفاق میافتد و قیمت سهام به سطوح غیرمنطقی بالا میرسد. درحالحاضر، ارزشگذاریهای فعلی بازار بسیار بالا هستند؛ با نسبت قیمت به سود تنظیمشده ادواری در ۳۸برابر که در صدک ۹۷ قرار دارد. این مسئله نشاندهنده بازده پایینتر سهام در آینده است.
۲. تمرکز بازار
تمرکز بالای بازار، بهویژه در بخش تکنولوژی، میتواند عملکرد شاخص S&P 500 را بهشدت تحتتأثیر قرار دهد. سهامهایی، مانند انویدیا و آلفابت، عملکرد شاخص را بیش از ۲۰درصد بالا بردهاند؛ اما این تمرکز بالا خطر نوسانات و نیاز به تنوع را افزایش میدهد.
۳. انقباضهای اقتصادی بیشتر
یکی از عواملی که گلدمن ساکس به آن اشاره دارد، افزایش تعداد انقباضهای اقتصادی در دهه آینده است. انقباض اقتصادی به دورههایی از کاهش تولید ناخالص داخلی (GDP) اشاره دارد که نشاندهنده کاهش فعالیتهای اقتصادی و افت رشد آن است. گلدمن ساکس پیشبینی میکند که در دهه آینده، اقتصاد آمریکا ۴ کاهش تولید ناخالص داخلی را در ۱۰درصد از فصول این دوره تجربه خواهد کرد. بنابراین، این تعداد دوبرابر انقباضهای دهساله گذشته است.
معمولاً این انقباضهای اقتصادی با کاهش متوسط بازدهی سالانه سهام به میزان منفی ۱۰درصد همراه هستند. ازاینرو، پیشبینی میشود که بازار سهام تحتتأثیر این دورهها، افت قابل توجهی را نشان دهد. این افتها میتوانند تأثیرات منفی بیشتری بر شاخص S&P 500 داشته باشند و بازدهی کلی بازار سهام را کاهش دهند.
۴. سودآوری شرکتها
عامل بعدی بیانشده، کاهش سودآوری شرکتها است. کاهش رشد فروش و سود شرکتهای بزرگ، تأثیرات منفی بزرگی بر کل بازار خواهد داشت. هنگامی که شرکتهای بزرگ نتوانند سطح سودآوری خود را حفظ کنند، این موضوع میتواند منجر به افت قیمت سهام و کاهش کلی شاخص S&P 500 شود.
۵. بازده اوراق خزانه دهساله
افزایش بازده اوراق خزانه دهساله نیز یکی از عواملی است که میتواند بازدهی سهام را کاهش دهد. درحالحاضر، بازده دهساله بالای ۴درصد است؛ زیرا سرمایهگذاران انتظارات خود را از بازار بر اساس گزارشهای اقتصادی درباره کاهش نرخ بهره و تورم مداوم تنظیم کردهاند. نرخ بالای بازده اوراق خزانه، سرمایهگذاران را تشویق میکند تا به اوراق قرضه و سایر داراییهای امنتر گرایش داشته باشند.
سخن پایانی؛ تأثیر پیشبینی گلدمن ساکس بر سبد سرمایهگذاری
با توجه به تمرکز بسیار بالای بازار و دشواری در حفظ رشد سودآوری، گلدمن ساکس انتظار دارد که شاخص S&P 500 با رویکرد وزن مساوی (Equal-Weight) در دهه آینده، عملکرد بهتری نسبت به شاخص وزن سرمایهای (Capitalization-Weight یا Aggregate) داشته باشد. بهطور تاریخی، شاخصهای وزن مساوی عملکرد بهتری نسبت به شاخصهای وزن سرمایهای دارند؛ اما در دهه گذشته، داستان متفاوت بود. بهاینترتیب، از سال ۲۰۱۴، شاخص وزن سرمایهای سالانه ۳درصد بیشتر از شاخص وزن مساوی رشد داشته است.
گلدمن ساکس پیشبینی میکند که این الگو تغییر خواهد کرد و عملکرد شاخصهای وزن مساوی سالانه ۸درصد بهتر از شاخصهای وزن سرمایهای خواهد بود که این بهترین عملکرد از سال ۱۹۸۰ به بعد است. تحلیلگران این شرکت تأکید میکنند که اگرچه این عملکرد افراطی به نظر میرسد، اما با درنظرگرفتن تمرکز بیسابقه بازار سهام، میتواند به وقوع بپیوندد.